نگاهی به «آنومی و سرزمین بزرگاندازهها» نوشتهی الهه برزگر آنومی از جهانسوم میآید
نقد و نظری کوتاه بر مجموعهی «همهی داستانهای من» نوشتهی مهناز رضایی وقتی ترغیب میشوی داستانی را دوباره بخوانی
نگاه شاعر گیلکیسُرا به قالبهای نوین شعر گیلکی؛ «سوشیال مدیا» اسب تروای ادبیات گیلکی
چرا آنچه مینویسید فقط برای خودتان شعریت دارد!
شعر در دههی هشتاد و دههی نود حاصلی جز تکرار جریانات مستعمل، بازگشت به اجراهای گذشتگان نداشته است.
گیلکها نمیتوانند به میراث زبان و هویت قومیِ خود آسیب برسانند
دبیر علمیِ «سرخط» با محاسبات نادرست و تصورِ سرپرستی بر تمامِ امور سرخط، با تحمیلِ پیشوند «آ» به فعلهای مرکب اسنادی، به شرح آنچه که در فرهنگ رانکوه نگاشته است، با بدآموزیاش زبان گیلکی را تخریب کرده است. در زبان تاتی، افعالی که نخستین حرفش «آ» باشد وجود دارد، اما زبان گیلکی آن را نمیپذیرد.
خواننده گمگشتهی خود را بازمییابد
روایت داستان، روایت گمگشتگی است و من خواننده در پایان انگار خود گمگشته را باز مییابم که منتظرش نبودم. چرا که به اندیشهی سوال برانگیزم خدشه میزند و ذهنم را به جان مایهی دیگر میکشاند که دیگر جنگل نیست.
از بیمرزی عشق تا فرامرزی شعر
عشق يك وديعهی الهي است، امانتي الهي كه خدا فقط بر دوش آدمي نهاده است و از این منظر، دليل آفرينش هستي، عشق است و اساس هستي، عشق است.
بوی نوشتن
کمی بعد کامیون ها از راه می رسند. سه کامیون یشمی رنگ پر از سالدات روس. افسری پیاده می شود. به اشاره دستش سرباز ایرانی نگهبان ساختمان شهرداری رشت جلو می دود. دیلماج از زبان افسر روس می گوید سرباز تفنگش را تحویل بدهد. سرباز ناباور نگاه می کند." تاواریش ما سالدات پادشاه! "افسر روس عصبانی می شود. فریاد می کشد. دستور می دهد. عزیزه جان نه ساله می ترسد.