تیترما – افشین معشوری / درد را از هر طرف که بنویسی، درد است. در روزهایی که جامعه متأثر از قتل اسفناک «الهه حسیننژاد» دختر جوان اسلامشهریست، برخی بیتوجه به ریشههای واقعی ماجرا سعی در قطبیسازی ماجرا دارند و راهکارهایی پیشنهاد میدهند که نشان میدهد تعمدا میخواهند ماجرا را -مردانه/ زنانه- کنند.
اما درست در همین روزها، ماجرای اسفناک دیگری نیز حادث میشود و مرد محیطبانی توسط اشرار به قتل میرسد؛ اما با وجود رسانهییشدن، بازتاب نسبتا کمتری پیدا کرده و حساسیت مردانه/زنانه هم ندارد، زیرا قاتلین و مقتول هر دو از یک جنساند، اما آنچه این دو ماجرا را به هم متصل میکند؛ شرارت، ناامنی و جنایت است و این کنشها مستقیما با مقولههایی مانند اقتصاد، آموزش و فرهنگ ارتباط مستقیم دارند.
از بحثهای فرصتطلبانهی گروهی از کاربران شبکههای اجتماعی-که شوربختانه در جامعه نیز بازتاب دارد- هم که بگذریم، اظهارات برخی افراد -که حتی تحصیلات حقوقی دارند- تعجببرانگیز است. اینکه یک حقوقدان پیشنهاد کند برخی اقلام دفاعی از جمله «اسپری فلفل و شوکر» برای بانوان قانونی شود، قطعا با حسن نیت بوده است، اما در سوی دیگر ماجرا باید پذیرفت عواملی مانند سرقت، ضرب و جرح، تجاوز به عنف، قتل و… ریشه در شرایط روانی جامعه دارد و مستقیما با اقتصاد و سلامت اداری مرتبط است.
اگر بپذیریم که جامعهی ما بیمار است، چارهاش تحویز مسکنهایی نظیر راهکار پیشگفت نیست. وقت آن رسیده است که تمرکز نیروهای انتظامی و قانونگذار و… به سمت و سوی دیگری برود. به سمتی که هیچ فرد بزهکاری در شرایطی قرار نگیرد تا به راحتی دست به جنایت بزند.
سرقت، ضرب و جرح، قتل و جرایم دیگر، معلول است. باید به دنبال علتها بود و در رفع کاستیها کوشید. زمان به سرعت پیش میرود و اگر همین امروز دست به کار شویم، سالها زمان خواهد برد تا امنیت روانی جامعه تامین شود و این، میسر نمیشود مگر با عزمی جدی از سوی قانونگذار و مجریان قانون.
- نویسنده : افشین معشوری
- منبع خبر : اختصاصی