پرواز با پرندگان سنگ‌شده
پرواز با پرندگان سنگ‌شده
آنچه مرتبه‌ی کلام را تا حد شعر بالا می‌برد، فرم شعر است. در شعر کهن و بسیاری از شعرهای امروز، فرم صوری یا ظاهری (وجود مصراع‌ها و قافیه‌ها و علائم جداکننده مصراع، وزن، آرایه‌ها و... ) فضایی ظاهری ایجاد می‌کند که شعر بر آن متکی است.

پرندگان سنگ شده

 

حسن محمدیان + خواب بامداد دیده بودم + افشین معشوریتیترما – دکتر حسن محمدیان* / شعر واکنشی کم‌وبیش عاطفی، به یک رویداد خارجی است که در سویه مجازی یک زبان مشخص نوشته یا گفته می‌شود. شاعر آنچه را که در جهان بیرون یا درون تجربه کرده، در زبان ثبت می‌کند و برای مخاطب می‌فرستد. از آنجایی‌که خواننده‌ی شعر، به تجربه‌ی شاعر دسترسی و آگاهی ندارد، بنابراین تنها با گزارش زبانی آن تجربه روبه‌روست که آن نیز خود، رفتاری ‌است که شاعر با زبان دارد: گزینش واژگان، انتخاب یک صورت نحوی، ایجاد تصاویر ذهنی، فضاسازی و تمهیدات آوایی یا بصری ویژه‌ای که برای تأثیرگذاری بر ذهن مخاطب طراحی شده است. در رفتاری که به شعر منتهی می‌شود، زبان تعالی می‌یابد و از جایگاه پیشین خود فراتر می‌رود، فرایند مخیل‌سازی، مدلول‌های واژگان را تغییر می‌دهد و صورت‌های زبانی برای اهداف تازه‌ای در نظر گرفته می‌شود، ممکن است واژگان جدید به مجموعه موجود و در دسترس زبان اضافه شوند و بنابراین رفتار شعر، جایگاه شاعر و مخاطب را نیز فراتر می‌برد. شاعر با واژگان موجود یک فضای جدید می‌سازد که در این فضای جدید، عناصر زبان، دیگر نقش شناخته‌شده پیشین خود را ایفا نمی‌کنند، بلکه نقش -مجازی- جدیدی را ایفا می‌کنند که شاعر بر عهده‌ی آنها نهاده است. از رهگذر تغییر نقش‌ها معنی تازه آفریده می‌شود. ادراک تازه‌ای برای شاعر رخ می‌دهد و شعر اتفاق می‌افتد، این اتفاق مخاطب را با خود همراه می‌سازد و اتفاق تازه‌ای نیز در ذهن او رخ می‌دهد.

در مجموعه شعر «پرندگان سنگ‌شده»، جدیدترین شعرهای رحمان کاظمی، (نشر سیلاک، ۱۴۰۳) با شعرهای تأمل‌برانگیزی روبه‌رو هستیم که در پیوند با طیف گسترده‌ای از اندیشه‌ها، نمودار دنیای شاعر و نقشه راهی هستند که او پیموده و ما را به تماشا و تأمل فرامی‌خواند:

دنیا را

چون کتابی ورق زده‌ام

نقشه راه من

همین یادداشت‌هایی است

که روی رد پای تو نوشته‌ام

برگ‌هایی که پایان نمی‌گیرد. (ص ۷۴)

در این دفتر اندیشه‌های شاعر را در مورد زندگی، مرگ، عشق، استبداد، جنگ، شادی، ناامیدی، آزادی و… می‌بینیم که معمولاً در تقابلی پارادوکسیکال با ضد خود، قرار دارند. ترکیب متناقض‌نمای «پرندگان سنگ شده» بر نام این دفتر، که تضاد میان پرندگی و سنگ‌شدگی را به نمایش می‌گذارد، در ساختمان اغلب سروده‌های این دفتر حضور دارد. شعری که در مورد جنگ سروده می‌شود، بی‌گمان ستایش صلح را در خود نهان دارد و شعری که در مورد صلح سروده‌ می‌شود، نفرت از جنگ را. بنابراین بسامد شعرهایی با مفهوم محوری استبداد (با بسامد بیش از ۱۵ شعر) و عشق (با بسامد بیش از ۱۵ شعر)، نشان می‌دهد که تقابل عشق و استبداد، شور پرواز در سنگ برمی‌انگیزد و پرنده را چون سنگ فرو می‌ریزد.

به‌طورکلی در این دفتر با سه نوع نگاه روبه‌رو هستیم: نگاه عاطفی، نگاه اجتماعی و نگاه اندیشه‌ورز و فلسفی. اگرچه زمینه‌ی کلی بسیاری از شعرهای این مجموعه، از مضامین مشترک اغلب شاعران است، ولی کاظمی تکرارکننده‌ی سخن دیگران نیست و کوشش در راه ایجاد تصاویر و ارائه نگاه تازه، از نکات برجسته‌ی شعر اوست.

الف: نگاه عاطفی

شعرهایی با محور عشق، شادی، ناامیدی، پرواز و… در این دسته قرار می‌گیرند. در شعر زیر ترکیبی از نگاه اجتماعی-عاشقانه دیده می‌شود، جایی که فاجعه مجال عشق را تنگ کرده است:

بوی باروت

همه زمین را پر کرده

خاکستر کشتگان

به آسمان رسیده

چگونه بالش تو را

زیر سر بگذارم

با این همه پرندگان سنگ شده؟

بی‌چشم

چگونه

 برای تو باید گریست؟ (ص ۹۰)

 

ب: نگاه اجتماعی:

نیمی از شعرهای این دفتر، رنگ غالب اجتماعی دارند. نمادهای تأویل‌پذیر راه دریافت‌های گوناگون برای مخاطب را باز نگه می‌دارد، ولی شعر، از منظر دریافت اجتماعی، عمق خود را بهتر نمایان می‌سازد.

از آستین دوست

طوفان متولد شد

فرو که نشست

از خواب پریدم

بی‌وطن رها شده بودم. (ص ۷۰)

تصاویر دریافت‌های شاعر را ذخیره و کدگذاری می‌کنند و مخاطب این کدها را می‌گشاید و آن را دریافت می‌کند. تصویر یک تجربه‌ی هنری است که رابطه‌ی سیال میان شاعر و مخاطب را شکل می‌دهد. بنابراین در شعر زیر، شاعر تنها فضایی در چشم‌انداز خواننده ایجاد کرده است و خواننده با ایجاد ارتباط و درک این فضا، مصداق‌های مورد نظر خود را می‌سازد:

از غار عمیقی بیرون آمده‌اند

دشنام نورند

پاسداشت زیست‌بوم خود را

به آفتاب تف می‌کنند

جهان را

مثل غاری

در تاریکی می‌نشانند.

شعر ایجاد فضا می‌کند، فضای زبانی، فضای معنایی. فضای زبانی ایجاد سبک ادبی است، که درمجموع کارهای یک شاعر ممکن است ویژگی‌های شخصی در زبان و بیان دیده شود، اغلب شاعران یک دوره، معمولاً از فضای رایج در آن دوره استفاده می‌کنند، ولی فضای معنایی نیز، وجه امتیاز یک شاعر از دیگران است. چه چیزی حساسیت شاعر را برانگیخته تا به‌سوی سرودن شعر برود؟ حس عاطفی، یک رویداد اجتماعی یا یک اندیشه فلسفی و …

ج: نگاه اندیشه‌ورز و فلسفی

از ویژگی‌های مهم شعرهای مجموعه «پرندگان سنگ شده» نوعی نگاه فلسفی به پدیده‌های گوناگون است. شاعر یا سؤالی را مطرح می‌کند که مخاطب پاسخش را در خود و تجربه‌هایش بیابد، یا سؤالی را که در نهاد شعر هست، پاسخ می‌دهد. این شعرها اغلب پایانی باز دارند و خوانند با پاسخی که خواهد یافت، آن را تکمیل خواهد کرد:

زمانه با تپش سایه‌ها

دلش گرم است

حضور ممتد سایه

مردم را از آفتاب

ترسانده است

روز را

چه کسی در آستین خود پنهان می‌کند؟

شب‌پره‌ها

در غیاب پنجره‌ها

چه می‌کنند؟ (ص ۱۱۶)

طبیعی است که یک فلسفه شاعرانه به دنبال چون‌وچراهای عقلانی نیست بلکه تنها کنش پرسش و پاسخی در ما ایجاد می‌کند تا از این رهگذر، به تجربه تازه‌ای دست یابیم. در شعر زیر، با ایجاد رابطه‌ای میان رؤیا و آزادی، عاقبت نمی‌توان به نتیجه مشخصی رسید که آیا رؤیا، آزادی است یا آزادی، رؤیا است؟

رؤیا شاپرکی است

به خانه‌ی ما خواهد آمد

در را که ببندند

از پنجره می‌آید

آزادی

هیچ دیواری را نمی‌شناسد. (ص ۴۸)

شعرها خاطراتی هستند که به روایت بدل می‌شوند. لحظه‌ای که گذشته اثری در روح شاعر گذاشته و به خاطره تبدیل شده است. این خاطره در یک لحظه‌ی مناسب در زمان دیگر در جایی دیگر دوباره سر باز می‌کند. زیرا تأثیر آن در ذهن شاعر آن‌چنان عمیق بوده که قابل فراموشی نبوده است. بنابراین شاعر آن را در یک شعر روایت می‌کند تا از آزار آن رهایی یابد. بنابراین هر شعر پشتوانه‌ی رنجی با خود دارد و رهایی از آن رنج است.

از نظر فرم، شعرهای مجموعه‌ی «پرندگان سنگ‌شده» اغلب در محدوده‌ی شعر کوتاه معاصر قرار می‌گیرد. به دلیل فشردگی فضای شعر کوتاه، ویژگی‌های ساختاری خاصی بر این گونه شعری حاکم است. تعداد جملات در این شعر اندکند و بنابراین، تنها اشاره‌وار می‌توان سخن گفت. عناصر شعری مثل استعاره، نماد و… در آن محدودند.  امکان استفاده از بازی‌های زبانی در آن محدود است و اغلب به‌سادگی پیام خود را منتقل می‌کنند.

کاظمی در اغلب شعرهای خود از یک استعاره یا نماد مرکزی استفاده می‌کند و شعرش با اجزای مرتبط همان استعاره  و نماد به حرکت خود ادامه می‌دهد تا به سطر آخر برسد. این کار وحدت اجزای شعر را حفظ می‌کند و شعری دارای ساختار منسجم پدید می‌آورد. اگرچه گاهی فضای اندک، شعر را معماگونه کرده و در یافتن مراد و منظور شعر به تلاش بیشتری نیاز دارد، ولی اغلب شاعر، با اینکه از ساده‌گویی پرهیز می‌کند، ولی در ایجاد ارتباط با مخاطب موفق است.

نام انسان

این روزها به گوش هر پرنده رسید

سنگ شد

شرمساری آدم‌کشان را

همین پرندگان سنگ شده

در زمین پنهان کرده‌اند. (ص ۹۱)

آنچه مرتبه‌ی کلام را تا حد شعر بالا می‌برد، فرم شعر است. در شعر کهن و بسیاری از شعرهای امروز، فرم صوری یا ظاهری (وجود مصراع‌ها و قافیه‌ها و علائم جداکننده مصراع، وزن، آرایه‌ها و… ) فضایی ظاهری ایجاد می‌کند که شعر بر آن متکی است، اما نوع دیگری از فرم، که آن را فرم ذهنی نامیده‌اند، روابط درونی واژگان با یکدیگر اهمیت دارد. مجازهای شعر، هر یک به دیگری پیوند می‌خورد تا فضای شعر کامل شود. شکل‌های ذهنی گوناگون وجود دارد، گاهی واژگان در امتداد یک خط پیش می‌روند، و گاهی در اطراف یک تصویر مرکزی می‌چرخند. شناخت شکل ذهنی شعر راهی برای ایجاد ارتباط با شعر و ورود به عالم معنایی آن است. شکل ذهنی در اغلب شعرهای این دفتر، دایره‌وار‌است. اغلب یک مفهوم مرکزی وجود دارد که همه مجازهای دیگر از انرژی نهفته در آن و اجرا و مشتقاتش بهره می‌‌برند و اجازه حضور در شعر می‌گیرند. هویت شعرهای زیر به نمادهای مرکزی چتر و رقص وابسته است:

باران گرفته بود

بوسه‌هایم

سرپناهی می‌جستند

بی‌آنکه بدانند

موهایت

چتر باز کرده بودند. (ص ۴۶)

*

پاییز

برگ‌ها را

به رقص می‌آورد

به زمین می‌ریزند

تو مرا

به رقص درآوردی

چون کبوتری سبز

به پرواز درآمد. (ص ۶۱)

در سال‌های گذشته دو مجموعه دیگر از شعرهای کاظمی منتشر شده بود: شاخه‌ای به آفتاب (۱۳۷۶)، روح مرطوب (۱۳۸۰). اما در این مجموعه شاعر به زبان تازه‌تر و فرم منسجم‌تر و نگاهی دامنه‌دارتر دست یافته است و راهی روشن‌تر در پیش دارد.

*مدرس دانشگاه و منتقد ادبی

  • نویسنده : دکتر حسن محمدیان
  • منبع خبر : اختصاصی