به گزارش مهر، این استاد پیشکسوت زبانهای باستانی با بیان این مطلب، اظهار کرد: در این جهان پهناور زبانهای متعددی رواج داشتهاند، اما زبانهایی که در محیطهای کوچک مورد استفاده قرار میگیرند، کمکم در هم ادغام میشوند و تعداد آنها کاهش مییابد. همچنین، با گسترش رسانهها، روزبهروز از تعداد زبانها کاسته میشود. در این راستا، زبانهای غالبی وجود دارند که زبانهای دیگر را میبلعند. آنچه باعث تسلط و غلبه یک زبان بر زبان رسمی سرزمینی دیگر میشود، یا عامل سیاسی است، یا عامل دینی و گاهی ترکیبی از هر دو. پیشرفتهای فناوری، دانش، ثروت، و برتری اقتصادی و تجاری نیز در تبدیل یک زبان به زبان قالب و تسلط آن تأثیرگذار است. در اکثر موارد، زبانهایی که با تسلط قوم غالب از میان میروند، سابقه نوشتاری قوی ندارند. در مقابل، زبانهایی که ماندگار شدهاند، به دلیل پیشینه فرهنگی قوی و ریشهدار و سابقه علمی و نوشتاری پربار بودهاند.
وی افزود: زبان رسمی ما نیز در طول تاریخ بارها مورد هجوم اجتماعی و تهاجمهای پرقدرت از سوی زبانها و باورهای متفاوت قرار گرفته، اما خوشبختانه از همه این آزمونها سربلند بیرون آمده و پابرجا ماندهاست. هر یک از این یورشها میتوانست به آسانی زبان ملی را از ما بگیرد، ولی این زبان بهآرامی و بدون اعمال هیچگونه خشونت، تنها در سایه فرهنگ ریشهدار و نوشتههای پرمحتوای خود، توانست قلمروهای گستردهای را فتح کند.
آموزگار تأکید کرد: این زبان فقط یک زبان محاورهای نبود، بلکه تأثیرگذار بود، زیرا بیانگر اندیشه بود و به همین دلیل از میان نرفت و پایمال نشد. این زبان با سرودههای ژرف اوستا جاری شد، با خط میخی بر سنگنبشتهها نقش بست و و از ورای نوشتههای تاریخ حکومت هخامنشی، نامجایهای ایالتها و جایجای ایران بزرگ را برای آیندگان به یادگار گذاشت و بر سکهها جا گرفت. پس از یورش اسکندر و در دوران تسلط سلوکیان، در برابر زبان یونانی که در حال تبدیل شدن به زبان حکومتی بود، زبان فارسی خود را حفظ کرد. از میان آثار دوره میانه، قامت برافراشت و با ظهور در متون پارتی، استحکام بیشتری یافت. در دوران حکومت پرتوان ساسانیان، بر صخرهها و سنگنبشتههای ساسانی نقش بست. در قالب زبان پهلوی جنوبی و در کنار پهلوی اشکانی، به شکلی نوتر درخشید و با کتیبه شاپور یکم، جغرافیای سیاسی آن عصر را بازگو کرد. همچنین، در کتیبه کرتیر، سیاستهای دینی آن دوران را آشکار ساخت. سپس، در آثار مکتوب پهلوی ساسانی پیشروی کرد و به زبانی فلسفی بدل شد. با قدرت تمام، جایگاه خود را در متونی مانند دینکرد تثبیت کرد و عظمت فکری و ادبی خود را به نمایش گذاشت.
استاد پیشکسوت زبانهای باستانی یادآور شد: هویت زبان فارسی را یعقوب لیث صفاری به ثبت رساند و سلسله ایراندوست سامانی راهگشای ارزنده پیشرفت این زبان شد. این زبان بر زبان رودکی جاری شد و در شاهنامه فردوسی اوج گرفت و مردم سادهدل این سرزمین، بیش از بزرگان و برخی خودفروختگان تشنه مقام آن روز، این زبان را چون فرزند دلبندشان حفظ کردند؛ در لالاییهای مادرانه، در دوبیتیهای عاشقانه و سپس در اشعار فیلسوفانه و عارفانه مولوی و عطار و سنایی جای گرفت.
وی خطاب به جوانان گفت: قدر زبانمان را بدانیم، ادبیات غنی و بینظیرمان با آن به نگارش درآمدهاست. نسل ما این گنجینه را چون جان عزیزش حفظ کرد و اینک به دست شما نسل جدید میسپاریم. همتی کنید و نگاهبانش باشید. با اندیشههای مغرضانه قومی و سیاسی وارداتی آلودهاش نکنید. فارسی، دشمن گویشها و زبان و فرهنگهای قومی و بومی نیست، بلکه در کنار همه آنها، زبان ملی و زبان یکپارچگی این سرزمین است. یادمان نرود که هر یک از ما، به بخشی از این سرزمین تعلق داریم و در کنار زبان فارسی، با زبانی دیگر با همشهریان خود ارتباط برقرار میکنیم: من با حیدربابای شهریار به دوردستهای آذربایجان سفر میکنم و با ترانه آن روستایی همزبان میشوم که آستانه خانهاش را آب میپاشد تا وقتی یارش میآید غباری برنخیزد؛ دوست دیگری از میان شما بارها با ترانههای کردی سرزمینش همنوا شدهاست و دیگری با روایتهای بلوچی و دوستان دیگری با ترانههای گیلکی و مازندرانی و خراسانی و بوشهری و غیره.
- منبع خبر : مهر