تیترما – دکتر علی خوشهچین / ادبیّات به طور عموم همواره در تلاش است تا مسیرهای تازهای در بستر زندگی انسان باز کند. راههایی که در عین سادگی و سلامت از تازگی و طراوت نیز برخوردار باشد. در این بین بیشک، شعر جایگاه و مقام خاصّی دارد؛ از این جهت که میتواند بسیاری از نکات اجتماعی و خواستههای درونی و وجودی انسان را بیان کند و از سوی دیگر تفکّرات و اندیشههای تازهای را اظهار و ابرازکند. همچنین جهانبینی و نگرش تازهای نیز در مسیر زندگی انسان برای رسیدن به تکامل ایجاد کند.
باید پذیرفت که شعر و شاعری، خاصه شعر زنان معاصر، در حیات ادبی کشور ما، نقش بااهمیتی را ایفا کرده است. اگرچه شاعران در هر دورهای سعی کردهاند، مسایل مهم اجتماعی، سیاسی، عاطفی و انسانی را با کلام منظوم برای مردم بازگو نمایند و اشعار آنان همواره برای تمامی نسلها پرجاذبه و الهامبخش بوده است، اما این اندیشه امروزه بیشتر و برجستهتر نمایان شده است.
بدون تردید رمز ماندگاری یک شاعر معاصر آن است که بتواند یک رابطهی دیالکتیک در آثار خود برقرار سازد؛ یعنی به گونهای بسراید که این نوشته محصول کاوش او در شعر کلاسیک و حتی شیوههای روایی معاصر آن جامعه باشد و موجب پیوستگی زبان، اندیشه و احساس و تخیل شود و دیگر اینکه اثر او از نوعی تازگی و نوگرایی بهرهمند باشد و از آثار رایج دورهی خود متفاوت باشد.
شعر زنان علاوه بر پیوند با عرصههای ادبی، نشانهای از تحولات اجتماعی، فرهنگی و… است که در سدهی گذشته در ایران به اوج خود رسیده است. به شکلی که امروزه به صراحت میتوان عنوان کرد که شعر امروز ایران تا حد زیادی به زنان فرهیخته و جریانساز خود وابسته و مدیون است و نیمی از بدنهی شعر معاصر ایران را شعر زنان و شعر زنانه تشکیل میدهند.
در این گفتار کوتاه، مجموعهی «بی قراری در اسکله» اثر شاعر توانا، خوش قریحه و با انضباط شعری، خانم فریبا نجفی از لحاظ فرم و محتوا و نشانهشناسی و بازیهای زبانی و ادبی مورد تحلیل گفتمانی قرار میگیرد.
مجموعهی «بیقراری در اسکله» یکصد و یک قطعه شعر کوتاه را در خود جای داده است. بیشتر این اشعار نگاههای حسی و تراوشات آنی شاعر است که با کلیدواژگانی در بستر معنایی و مفهومی خاصی قرار گرفتهاند و شاعر با این واژگان به دنبال بیان ظرافتهای معنایی نهفته در ذهنش است.
در یک نگاه و تحلیل کلی باید اشاره کرد که «فریبا نجفی» از جمله شاعرانی است که در شعر معاصر، برای رسیدن به ساختارهای جدید شعری، پرهیز از بیان تکراری و قراردادی، گریز از یکنواختی و یک سویه نگری، تنوّع و آفرینش عنصری تازه و شکستن قالبهای از پیش تعیینشده، به شیوههایی که در شعر سنتی وجود داشت، حرکت کرده است.
نقش زن در اشعار این شاعر معاصر، برجستهتر و تاثیرگذارتر از مردان ارائه شده و با نگاه و جلوههای متفاوتی به آن پرداخته شده است. گویا او به دنبال هویت خود میگردد و خواستار شناخت دوبارهی روابط و جایگاه خود به عنوان یک زن معاصر است و این نکته در بسیاری از اشعار این مجموعه قابل رویت است. نجفی در کتاب «بیقراری در اسکله» بارها و بارها از زن (حدود ۳۰ بار) با تعابیر و جلوههای متفاوت استفاده کرده است.
زن شاعر
«نقاشی میکنم/ اما به چشم کسی نمیآید/ شعر مینویسم/ و تو نمیخوانی/ سرگذشت زنی که شاعر شده / تلختر ازمسافری است/ که قطارش رفته و عزیزش را/ برای همیشه گم کرده است.»(ص۱۱)
غرور زن
« زنها غرور دارند/ زنها گریه نمیکنند/ وقتی دیوار/ تنها گزینهای باشد/ که آخر شعرشان میشوند»(ص ۱۴)
تنهایی زن
«گوشۀ این اتاق/ هم میشود/ دریا را بغل کرد/ توی این شعرها/ هم میشود راه رفت/ وقتی خاطرهای از تو باشد/ و تنهایی یک زن»(ص ۱۶)
زن غمگین
«غمگینم/ مثل زنی که/ دوست داشتنش را/ در موهای دختر نداشتهاش/ جستجو میکند/ غمگینم مثل خودم/ که شعرهایم شبیه نثر شده»(ص ۲۹)
یکی دیگر از وجوهات شعر فریبا نجفی سادهنویسی و نرمی زبان او است. به نظر میرسد نجفی، با مطالعات و تجربیاتی که از شعر شاعران زنان معاصر از جمله «فروغ فرخزاد» گرفته است، به سادهنویسی روی آورده است. زبان ساده و در عین حال پخته و متین او نشان از همان تأثیرات دارد. او از تصاویر و فضاهای گاه رمانتیک و گاه فمنیستی در اشعار کوتاهش به زیبایی بهره برده است.
«آنطرف غمهایی که شما نمیبینید/ زنی است که موهای دخترش را شکل آرزوهایش میبافد/ حالا که دور شده از رویاهایش/ موهای دخترش را/ عاشقانه میبافد/ زنی که در دوردست غمها/ چادر انداخته»(ص۸۵)
عشق و دوست داشتن از دیگر مفاهیمی است که در این مجموعه، شاعر کم و بیش به آنها پرداخته است. البته با رنگ و بویی متفاوت و غیر تقلیدی:
«دوستت دارم به صداقت باران/ دوستت دارم به نجابت دلتنگی/ دوستت دارم به رسم آیینههای بی غبار» (ص۴۰)
نکتهی دیگری که در این مجموعه جلوهگری میکند استفاده از ترکیبات وصفی و اضافی است که با وسواس بسیاری انتخاب شده است:
(موسیقی دلنشین قدمها، لبخندهای خشک شده، چادر عشق، حضرت شعر، سمفونی عشق، نیلبک غمها- ناخدای کشتی شعرها…)
محتوا و مضمون و اندیشه در این کتاب از مرحلهی سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده بسیار فراتر رفته است. نجفی از هیچ مسئلهای سطحی گذر نمیکند و حتی گاه به مانند یک فیلسوف میاندیشد. او گاه مانند گزارشگری است که عواطف و احساسات خویش را در قالب و شکل اندیشهاش، به سرعت و بهراحتی منعکس میکند و در ابراز این اندیشه، بیپرده و بیپروا سخن می گوید.
«زنی با عشق نوشت/ دریا…/ فردا ماهیها دل به تور سپردند/ حالا پشت پلک خستهاش/ نوشته بیا/ شهر دارد سیل می برد»(ص۶۰)
فریبا نجفی در این مجموعه، خود و شعرش را چندان وارد بازیهای زبانی نکرده است و همانطور که اشاره شد؛ اشعار این مجموعه بیشتر تراوشات ذهنی و انتزاعی شاعر است که البته گاهی، حتی ممکن است در زندگی واقعی او اتفاق افتاده و تجربه کرده باشد. همچنین بهکارگیری توصیفات خاص و ترکیبات تشبیهی، استفاده از تناسب و شخصیتپردازیهای زیبا، انتقاد از برخی نابرابریهای رفتاری زنانه و مردانه، هنجارگریزیهای آگاهانهی ادبی، آشناییزداییهای زیبا، خاصه در پایان برخی از اشعار، توجه عمیق به جایگاه واژگان و بهکارگیری متناسب و مناسب آنها در عبارات شعری، از دیگر ویژگی های اشعار مجموعهی «بیقراری در اسکله» است.
در پایان باید اشاره کنم که شعر فریبا نجفی، از لحاظ فکر و معنی تقریبا به پختگی رسیده است. او شاعری متفکر و اندیشهمدار است که حاصل تأمل و تفکرات خود را دربارهی انسان و جنبههای گوناگون زندگی و احساسات و هیجانات فردی و اجتماعی به قلم آورده است. بیگمان نجفی در این مسیر، هنوز برای خود هزار راه نرفته را تداعی کرده است و به دنبال کشف و رسیدن به جلوههای زلال و بیتقلید دنیای پر پیچ و خم شعر است و در تلاش برای راه یافتن به مرزهای دور و درازی است که در اندیشهاش میپروراند. برای این بانوی اندیشمند، در آثار بعدی توفیقات روزافزون را آرزومندم.
دکتر علی خوشه چین. دی ماه ۱۴۰۱
- تیتر از سردبیر است.
- نویسنده : دکتر علی خوشه چین
- منبع خبر : اختصاصی
T.m
تاریخ : ۲۹ - دی - ۱۴۰۱
دوستت دارم به نجابت دلتنگی
عالی!
علی
تاریخ : ۴ - اردیبهشت - ۱۴۰۳
عالی بود تشکر خانم نجفی عزیز