اما بر فرض که حکم قصاص هم صادر شد؛ چرا این دو قاتل باید "در ملأ عام به دار مجازت آویخته شوند"؟ آقای مطهری که پنج سال قبل فیلم "فروشنده" اصغر فرهادی را به سیاهنمایی جامعۀ ایران متهم کرد، آیا ملتفت نیست که دار زدن افراد در ملأ عام، خوراک مناسبی برای سیاهنمایی جامعۀ ایران است؟
هومان دوراندیش – علی مطهری دربارۀ قتلهای مسئلهانگیز چند روز گذشته نوشته است: «دو حادثه شرمآور برای ایران، یعنی بریدن سر همسر ۱۷ ساله و با آن دور افتخار در اهواز زدن و دیگر قتل مامور پلیس با قمه در شیراز، قوۀ قضاییه را در آزمون سختی قرار داده است، باید هر دو جانی و هر دو حیوان آدمنما حداکثر ظرف یک هفته در ملأ عام به دار مجازات آویخته شوند.»
چنین واکنشی، اگر از جانب یک فرد عادی سر زده بود، میشد گفت واکنشی احساساتی بلافاصله پس از خواندن اخبار این دو قتل از یکی از شهروندان سر زده و برد خبری چندانی هم ندارد ولی از کسی که نماینده مجلس بوده و اسم و رسمی در جامعه ایران دارد این واکنش احساساتی پذیرفتنی نیست.
اعدام در ملأ عام، چیزی نیست که حقوقدانان و جامعهشناسان و اقشار دموکراسیخواه جامعۀ ایران خواستار آن باشند. وانگهی، معلوم نیست چرا آقای مطهری خواستار اعدام این دو قاتل ظرف یک هفته شده است؟ آیا دادرسی عادلانه ظرف یک هفته امکانپذیر است؟
علاوه بر این، همین که آقای مطهری به این دو قاتل لقب “حیوان آدمنما” میدهد، مرتکب جرم شده است. در همان فقه سنتی تاکید شده است که احترامِ محکوم به اعدام را هم باید حفظ کرد. یعنی اگر کسی مرتکب قتلی شده و حکم اعدام برایش صادر میشود، وقتی او را به محل اعدام میبرند، کسی حق ندارد به او توهین کند.
در واقع قاتل با مجازات اعدام، تاوان قتلش را میپردازد ولی کسی که به قاتل توهین میکند، بدون مجازات راهش را میکشد و میرود! چنین چیزی در فقه سنتی مجاز نیست؛ بویژه اگر فرد توهینکننده، جزو بستگان قربانی هم نباشد.
ناروایی نوشتار آقای مطهری از حیث دیگری نیز قابل بررسی است و آن اینکه، علی مطهری در نوشتۀ کوتاهش، دربارۀ علل بریده شدن سر یک زن ۱۷ ساله سکوت کرده است.
واقعیت این است که قتل ناموسی علل فرهنگی هم دارد. اینکه بگوییم این دو قاتل مذکور “حیوان آدمنما” هستند، یعنی میخواهیم علل فرهنگی رفتار او را نادیده بگیریم و صرفا علل روانی و شخصیتی را پیش بکشیم. در حالی که ذهنیت و شخصیت افراد هم در بستر فرهنگ محیطشان شکل میگیرد.
نمیشود یک عمر مدافع برخورد متحجرانه با زنان باشیم، ولی وقتی یک متحجر نگونبخت مرتکب جنایت میشود، بگوییم جنایت او ربطی به نگاه فرهنگی متحجرانۀ مد نظر ما ندارد.
نکتۀ دیگر اینکه، آقای مطهری قبل از اعلام نظر “اولیای دم” خواستار قصاص این دو قاتل شده است. اگر قوۀ قضاییه به توصیۀ علی مطهری در خصوص حذف فیزیکی فوری و فوتی این دو قاتل اعتنایی نکند، مختصر احتمالی وجود دارد که اولیای دم از درخواست قصاص بگذرند و حداقل یکی از این دو نفر سرش بالای دار نرود.
در کشتن فضیلتی نیست که آقای مطهری دار زدن زودهنگام این دو مجرم از سوی قوۀ قضاییه را بهمثابه آزمون سخت دستگاه قضایی کشور قلمداد کرده است. انگار که قوۀ قضاییه باید به اولیای دم این مقتولان فشار بیاورد برای درخواست قصاص؛ و اگر به هر دلیلی اولیای دم خواهان قصاص نباشند، قوۀ قضاییه در این “آزمون سخت” شکست خورده است!
اما بر فرض که حکم قصاص هم صادر شد؛ چرا این دو قاتل باید “در ملأ عام به دار مجازت آویخته شوند”؟ آقای مطهری که پنج سال قبل فیلم “فروشنده” اصغر فرهادی را به سیاهنمایی جامعۀ ایران متهم کرد، آیا ملتفت نیست که دار زدن افراد در ملأ عام، خوراک مناسبی برای سیاهنمایی جامعۀ ایران است؟
پسفردا اگر فلان کارگردان وطنی فیلمی بسازد حاوی صحنۀ دار زدن یک مجرم در ملأ عام، و فیلمش در جشنوارههای خارجی جایزه بگیرد، آیا همین آقای مطهری آن فیلمساز را به سیاهنمایی جامعۀ ایران متهم نمیکند؟ شما خودتان جامعه را سیاه میکنید و به هنرمندان و روزنامهنگاران کشور میگویید سیاهی را نشان ندهید!
از یک طیف خاص حرف نمیزنم. بقالی که در روزهای ابتدای هجوم ویروس ماسک یکبار مصرف دستساخت را از 15 هزارتومان تا فلان مقدار تومان به مشتریاش -که تا دیروز از او ماست و پنیر و کره میخرید- فروخت، همانقدر «نامردم» است که فلان پزشک نامسئولِ «نامردم» در روزهای ابتدایی دست زن و بچهاش را گرفت و به دیگر کشورها رفت.
05 اردیبهشت 1401
بازتاب شرایط بازیگر سینما در کاربران شبکههای اجتماعی؛
این اظهارات نشان دهندهی آن است که این مدیر بهسان دیگر مدیران ایرانی دم ِ دستترین راهکار برای حصول نتیجه که همانا ایجاد جاذبهی مالی است را برای حفظ سرمایههای پزشکی کشور در دستور کار دارد و لاغیر!
معیشت، اشتغال، زمینخواری، صدور پروانههای بیرویه برای ساخت و ساز، بحران محیط زیست، تخریب باغات چای، تغییر کاربری شالیزارها، پروژههای نیمه تمام و... از دیگر مواردی است که چشمانتظار اقدامات عملی و جدی استاندار جدید گیلان است.
مگر یحیی گلمحمدی و پرسپولیس در همین سیستم و داوران فدراسیون پنج سال متوالی قهرمان نشدهاند که حالا زمین و زمان را به هم میدوزند و رسما با واژههای تازهتری میگویند" نمیخوان ما قهرمان بشیم"؟!
ما شرمنده زحمات شبانه روزی شما هستیم، دست مریزاد! بابت صیانت اخیرتان در باب فضای مجازی واقعا ممنونیم. لطف و مرحمت شما را فراموش نمی کنیم. امیدواریم این طرح به بار بنشیند.
سرپرست معاونت محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در نامه ای به مدیرعامل شرکت پتروشیمی امیرآباد مازندران، با اعلام توقف اجرای پروژه پتروشیمی میانکاله، صدور مجوز این پروژه را منوط به انجام مطالعات تکمیلی و تایید سازمان حفاظت محیط زیست عنوان کرد.
از یک طیف خاص حرف نمیزنم. بقالی که در روزهای ابتدای هجوم ویروس ماسک یکبار مصرف دستساخت را از 15 هزارتومان تا فلان مقدار تومان به مشتریاش -که تا دیروز از او ماست و پنیر و کره میخرید- فروخت، همانقدر «نامردم» است که فلان پزشک نامسئولِ «نامردم» در روزهای ابتدایی دست زن و بچهاش را گرفت و به دیگر کشورها رفت.
میشود در خلوت کلاه خود را قاضی کرد و در جلوت به مقام بالادستی جواب منفی داد و گفت که من از پس چنین مسئولیتی بر نمیآیم، چون برای یک روز هم یک اداره کوچک را مدیریت نکردم چه برسد به وزارت کار.
اما بر فرض که حکم قصاص هم صادر شد؛ چرا این دو قاتل باید "در ملأ عام به دار مجازت آویخته شوند"؟ آقای مطهری که پنج سال قبل فیلم "فروشنده" اصغر فرهادی را به سیاهنمایی جامعۀ ایران متهم کرد، آیا ملتفت نیست که دار زدن افراد در ملأ عام، خوراک مناسبی برای سیاهنمایی جامعۀ ایران است؟
واکنش سریع دفتر تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سخنان رییس پلیس اماکن تهران، یک نگرانی را زدود و از این حیث، ستودنی است تا سری را که درد نمیکند دستمال نبندیم! رییس پلیس اماکن تهران گفته بود: «استفاده از نامهای محلی (ترکی، کردی، لری، شمالی و مانند آن) برای واحدهای صنفی پایتخت، ممنوع است و اصناف باید از نامهای محلی استفاده کنند و به جز اسم فارسی هم مجوز نمیدهیم». یعنی تفسیر پلیس این است: اسم محلی برای همان منطقه نه همه جا. دفتر تبلیغات اما یادآور شده قانون تنها بیگانه را ممنوع دانسته.
«افشین معشوری» را –شاید- پیش از خواندن «داستان ماهی» اینهمه آشنا به مسایل و اندوهان نهفته در سطح و عمق جامعه نمیدانستم. صرف نظر از همهی اینها به اندازهی وسیع گفتوگوها و دیالوگهای این قصهی پرغصه که نوعی تراژدی است نیز باید اشاره داشت و به خالق آن آفرین گفت.
«قهوهخانهی ممتقی» الگویی از تجمعات روشنفکری است که در آن هر کسی ناماش را منتقد ادبی میگذارد و در غیاب هنرمندان شروع میکنند به ترور شخصیت دیگران و در باریکترین مسئلهی شخصی او ریز میشوند، نکته میگیرند و میخندند.
مورایس(سرمربی تازه) توانایی این را دارد که بازیکنان با کیفیتی را به اصفهان معرفی کند. تجربه ثابت کرده که این حالت انتخاب بازیکن خارجی، بسیار بیشتر از تماشای ویدیوهای بازی و اعمال نظر اطرافیان این بازیکنان، موفقیت را ضمانت خواهد کرد.
مرد دست یه سینه با لبخندی به پهنای صورت و حالتی فاتحانه وسط کادر ایستاده و 4 همسرش هم در کنار او (برای حفظ تقارن کادر در هر طرف 2 همسر)، در آسمان، در میان ابرها!
همهی ما میدانیم همیشه افرادی هستند که به قول عوام «راه ِ در رو » را پیدا میکنند و برخی دیگر نیز «راه دور زدن قانون» را بلد هستند؛ اما موضوع این یادداشت این نیست.
توجه داشته باشیم که همهی ارکان کشور در تعریفی ساده نمیتوانند جدا از یکدیگر باشند، یعنی طبق قانون از ولیفقیه تا رییسجمهور و سران دو قوهی دیگر در راستای سیاست کلی نظام حرکت میکنند.
کاش دکتر نیکفر رسانهها، به ویژه رسانههای بومی لاهیجان را غیرخودی نمیدانست و دستکم برای شنیدن مطالبات مردم کوچهوبازار، رسانههای محلی را که نمایندگان افکار عمومیاند، دعوت میکرد تا بخشی از خواستههای موکلیناش را آنگونه بود، نه آن طور که مشاوراناش و هواداراناش به اطلاعاش میرساندند، میشنید.
«افشین معشوری» را –شاید- پیش از خواندن «داستان ماهی» اینهمه آشنا به مسایل و اندوهان نهفته در سطح و عمق جامعه نمیدانستم. صرف نظر از همهی اینها به اندازهی وسیع گفتوگوها و دیالوگهای این قصهی پرغصه که نوعی تراژدی است نیز باید اشاره داشت و به خالق آن آفرین گفت.
مورایس(سرمربی تازه) توانایی این را دارد که بازیکنان با کیفیتی را به اصفهان معرفی کند. تجربه ثابت کرده که این حالت انتخاب بازیکن خارجی، بسیار بیشتر از تماشای ویدیوهای بازی و اعمال نظر اطرافیان این بازیکنان، موفقیت را ضمانت خواهد کرد.