تیترما – حسن حسینی شورستان / روزی روزگاری شاید اگر گذر شاه قاجار به اروپا نمیافتاد و شاید اگر عشق او به تجدد نبود؛ امروز اثری از رسانههای مکتوب [آن دوران] نبود و شاید هم او نمیدانست خطر این تجدد زمانی دودماناش را به باد خواهد داد.
به هر حال این رهاورد درخشان ، سرآغاز آگاهی در سرزمینی بود که پیشنهیی ماندگار در علم و ادب و دانایی داشته و دارد.
از آن زمان سالها میگذرد و مطبوعات در فراز و فرودهای بسیاری، روزهای سخت و دشواری را سپری کردند. برخی چهرهها توانستند از مطبوعات پلی برای دانایی بسازند و برخی در دام محافظهکاری به گونهیی رفتار کردند که امروز از حافظهی تاریخ هم محو شدهاند.
بهراستی راز ماندگاری یک رسانهی مکتوب در چیست؟ مردم امروز چه انتظاری از رسانهی مکتوب دارند؟ آیا رسانههای مکتوب در بحبوحهی پیشرفت بیحد و اندازهی رسانههای شنیداری و دیداری دیگر، هنوز هم میتوانند ادعا کنند که در خط مقدم آگاهیاند؟
شاید در نگاه اول، امروز اقبال چندانی به رسانههای مکتوب نباشد اما واقعیت نکتهی دیگریست.
بخش اعظم رسانههای مکتوب ما نتوانستهاند خود را به روز کنند و در دام کهنگی گرفتار ماندهاند. ذهنیت گردانندگان این رسانهها با آنچه جامعه از آنها میخواهد فرسنگها فاصله دارد. این فقط یک بخش ماجراست.
بخش دیگر آن، واهمه از واقعیتپردازی و پرداختن به موضوعاتیست که نخنما شده است.
وقتی رسانهیی نتواند زبان مردم باشد، وقتی رسانهیی چشمهایش را به روی واقعیت ببندد و از کنارش سرسری گذر کند، مخاطب هم بیاعتماد میشود و جایگزین دیگری را بر میگزیند و همین میشود که نباید میشد.
رساندن رسانههای مکتوب به جایگاه واقعیشان تلاشی دو سویه میخواهد. حمایت دولتها و همراهی مردم، امری که سخت دشوار؛ اما بسیار شدنیست.
دشوار از آن جهت که گیر و دارهای اقتصادی در جهان امروز و دسترسی آسان به رسانههای شنیداری و دیداری بهانهیی برای کمتوجهی دولتها شده است و شدنی از آن جهت که هنوز هم رسانههای مکتوب طرفداران خاص خود را دارد .
- نویسنده : حسن حسینی شورستان
- منبع خبر : اختصاصی