الف.میم
تماس گرفت و گفت:
خبر داری یه عده از هم‌وطنای مرزنشین توی آذربایجان شرقی رفتن سوپرمارکت چیپس و پفک و آفتاب‌گردان خریدن رفتن لب مرز نشستن آتیش‌بازی ارمنستان و آذربایجان رو تماشا کردن؟!
گفتم:
بله خبر دارم.
گفت:
نظرت چیه؟
گفتم:
نظری ندارم!
گفت: آخه چرا؟ باید نظری داشته باشی، تو روزنامه‌نگاری مثلا!
گفتم:
خب ترک می‌کنم، حناق که نیست. روزنامه‌نگاری از سرم می‌افته خیلی زود.
گفت:
تو نمی‌تونی ۱۰ دقیقه جدی باشی؟
سینه‌ام را صاف کردم و جلوی گوشی شَق و رَق ایستادم و گفتم:
بگو، الان جدی‌ام.
گفت:
نگفتی نظرت چیه؟
گفتم:
راست‌ش وقتی مردم شبکه‌های چند ده‌گانه‌ی سیمای جمهوری اسلامی ایران رو باز می‌کنن می‌بینن خبری نیست، می‌رن سر وقت ماهواره، اون‌جام یه مشت آدم معلوم‌الحال و «دولیبریتی»های داخلی از شبکه‌های مثلا ماهواره‌یی دارن تبلیغ کاشت مو و رنگ مو و داروی ترک اعتیاد رو می‌کنن، ملت باید یه جایی برای تماشا داشته باشن خب!
حرف‌ام را قطع کرد و گفت:
برادر من این هم شد نظر، همین شماهایید که آبروی هر چی روزنامه‌نگار رو می‌برید خب!
گفتم:
حرف‌ام تموم نشده بود، داشتم می‌گفتم. سینما هم که دیگه این روزا نمی‌شه رفت با خانواده، پس فقط می‌مونه پخش مستقیم. فوتبال مستقیم رو هم که سانسور می‌کنن، حالا یه جنگ بین آذربایجان و ارمنستان بدون واسطه داره پخش می‌شه ملت چیپس و ماست…ببخشید چیپس و پفک خریدن دارن نگاه می‌کنن، شما آخه چرا بخیلی….
نشنیدم چی‌گفت؛ اما چن‌تا لیچار بارم کرد و گوشی را محکم کوبید روی تلفن….مردم اعصاب ندارند والله!؟!
- نویسنده : الف.میم
- منبع خبر : اختصاصی
