چرا کسی به استعدادهای نوظهور اعتماد نمی‌کند؟
چرا کسی به استعدادهای نوظهور اعتماد نمی‌کند؟
کمتر مربی حاضر می‌شود بابت استفاده از نفرات کم سن و سال، هزینه و تاوان بدهد چرا که می‌داند به محض کوچکترین لغزش، جایگاهش در تیم به خطر می‌افتد و ممکن است خیلی زود شغلش را از دست بدهد.

 

 

علی مغانی

فوتبال ایران این روزها از همیشه به جوانان بی‌اعتمادتر است. به ترکیب تیم‌های مدعی لیگ نگاه کنید؛ در پرسپولیس هیچ بازیکن زیر ۲۲ سال حتی به ترکیب اصلی نزدیک هم نیست. پدیده نصفه نیمه امسال آنها، مهدی عبدی که در دربی گل زد، برخلاف آنچه آن روزها به طعنه و کری گفته می‌شد، محصل نیست و همین چند روز پیش تولد ۲۲ سالگی‌اش را جشن گرفت. در تراکتور، محمدرضا آزادی تنها جوانی است که گاهی فرصت بازی پیدا می‌کند و رضا شکاری بعد از هفته‌ها چسبیدن به نیمکت، عاقبت با برکناری دنیزلی این فرصت را پیدا کرد که چند دقیقه‌ای لیگ برتر را تجربه کند. در سپاهان هم اوضاع بهتر نیست و اگر امید نورافکن را که پیش از رفتن به اصفهان، جایگاهش را در فوتبال ایران تثبیت کرده بود، نادیده بگیریم فقط محمد محبی است که توانسته در اولین سال حضورش در لیگ برتر خودش را به ترکیب اصلی تحمیل کند. در استقلال هم فقط به لطف استراماچونی، مهدی قائدی و عارف غلامی بوده‌اند که پیش از ۲۲ سالگی به ترکیب اصلی راه پیدا کرده‌اند.
کمی به عقب برگردیم. از نسل علی پروین و ناصر حجازی که دهه پنجاه فوتبال ایران را قبضه کردند تا اواخر همان دهه که تازه نفس‌هایی مثل حمید علیدوستی، بهتاش فریبا و ابراهیم قاسمپور به تیم ملی رسیدند، از دهه شصت که نوبت به نسلی رسید که آنها را با نام‌هایی مثل احمدرضا عابدزاده و مجید نامجومطلق به یاد می‌آوریم تا دهه هفتاد و چهره‌های شاخصی مثل مهدی مهدوی کیا و کریم باقری، اکثریت قریب به اتفاق ستارگان یک وجه مشترک داشتند؛ همگی آنها قبل از ۲۰ سالگی در سطح فوتبال باشگاهی ایران درخشیدند و خیلی زود به پیراهن تیم ملی رسیدند اما چند سالی است که دیگر خبری از پدیده ۱۷-۱۸ ساله در سطح اول فوتبال ایران نیست و به جز استثناهایی مثل سعید عزت‌اللهی و در سطحی به مراتب پایین‌تر یونس دلفی، کمتر پیش آمده که بازیکنی در همان سال‌های جوانی به عنوان یک مهره طراز اول پذیرفته شود. این بی‌اعتمادی به جوانان، وجه مشترک تقریباً تمام تیم‌های لیگ برتری است و کمتر مربی حاضر می‌شود بابت استفاده از نفرات کم سن و سال، هزینه و تاوان بدهد چرا که می‌داند به محض کوچکترین لغزش، جایگاهش در تیم به خطر می‌افتد و ممکن است خیلی زود شغلش را از دست بدهد.
نتیجه این محافظه‌کاری عمومی، همانی است که امروز در تیم ملی امید می‌بینیم. در تیمی که قرار است یک ماه دیگر برای راهیابی به المپیک با کره جنوبی، چین و ازبکستان بجنگد، تقریباً نیمی از نفراتش حتی در تیم باشگاهی خودشان فیکس نیستند و به جز یکی دو نفر، هیچ کدام تا سن ۲۲ سالگی رنگ اردوی تیم ملی بزرگسالان را ندیده‌اند. مربی این تیم کرانچار باشد، فرهاد مجیدی یا حمید استیلی، در این شرایط چه توقعی از این تیم وجود دارد که به المپیک صعود کند؟

  • نویسنده : علی مغانی
  • منبع خبر : ایران ورزشی