نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
دربارهی ادبیات بومی استان کرمانشاه مرا نمیتوانید از گهوارهام جدا کنید
نگاهی به «خواب اسب» نوشتهی هادی غلامدوست از «صفیالله» تا «نیازعلی» ندارد
نوچهپروری، آفت ادبیات امروز
«نوچه پروری، یک آفت است. به چاپلوسی و بیشخصیتی دامن میزند. افرادی تحویل میدهد بیهویت و بیضابطه که میتوانند تناقضها را با وقاحت جمع کنند.»
اینجا مرگ سمبُل نیست*
شاعر در چندین ایپزود، جلوهگری مرگ را از مفهومش بیرون میآورد و میکوشد ناگفتهها و ناشنیدههایی را برای مخاطبش تصویرسازی کند. اینجا مرگ سمبُل نیست، آرمان نیست و قرار نیست مرگ در اتفاق طبیعی خودش به خاک شناخته شود.
سنتهای زبانی غزل کلاسیک با بهرهگیری از زبان امروز
نوعی کهنهگرایی و ارتجاع ادبی در شعر و به ویژه غزل معاصر در حال رخ دادن است و اتفاقا وظیفهی شاعران جوان این است که با این ارتجاع مبارزه کنند، چون هر حرکت رو به عقبی محکوم به شکست و فنا خواهد انجامید؛ به خصوص اگر این حرکت در ادبیات و هنر رخ بدهد.
یادداشتی بر داستان «عصیان یک بزاز لنگرودی» نوشته قاسم کشکولی
داستان با روايت سوم شخص محدود به ذهن حاج حسن آغاز ميشود و آهسته آهسته با تكگوييهاي دروني مخلوط ميشود. كشكولي تكگوييهاي دروني حاج حسن را بين گيومه لابهلاي روايت سوم شخص قرار داده است.
«…که جز مرگ کس را ز مادر نزاد»
اگر او اجازه میداد که نامش را در شناسنامه کتابهایی که با ویرایش وی تشخص یافته و راهی بازار شده، قید کنند، امروز چههمه کتابهایی که به نام او مزیّن نبود!