توهم «لاس‌وگاس‌بودن» بندرانزلی
توهم «لاس‌وگاس‌بودن» بندرانزلی
ساختمان‌های بی‌قواره‌ای، بدون کمترین سنخیتی با جامعه، فرهنگ و موقعیت جغرافیایی انزلی (در مسیر تهرانیزه‌کردن انزلی) سربرمی‌آورند و محدود چشم‌اندازهای ناب و جذاب  باقی‌مانده را نیز از بین می‌برند.

بندرانزلی 1402

 

تیترما سروش ملت‌پرست / انزلی و غازیان هر بار گَزیده‌تر، لگدمال شده‌تر و بی‌هویت‌تر از قبل مشاهده می‌شود. این‌ همه تناقض-آشفتگی و بی‌معنایی موجود در سطح شهر و صد البته مهم‌تر از آن، آنارشیسم فرهنگی-رفتاری (لمپنیسم) تعمیم‌یافته در شهر، برجستگی مضاعفی یافته و نمی‌توان با نوعی مطلق‌انگاری کودکانه، این انحطاط فرهنگی-اجتماعی را فقط و فقط ناشی از ورود غیربومی‌ها و جابه‌جایی‌های جمعیتی صورت‌گرفته و برهم‌خوردن بافت اجتماعی شهر دانست.

جدا از این نکته که فاصله گزافی است میان تعلق‌خاطر و احساسات به‌اصطلاح ناسیونالیستی ما انزلیچی‌ها (از حرف تا عمل)، گسستگی اجتماعی میان آحاد جامعه انزلی و در ادامه رضایت‌دادن به‌نوعی حداقل‌خواهی و عدم مطالبه‌گری، هر یک در افول و رکود حیات اجتماعی انزلی و تسری‌اش به شاخه‌های فکری-فرهنگی و سرانجام ایجاد روحیه پذیرش و انفعال مؤثر بوده‌اند.

یکی پس از دیگری، ساختمان‌های بی‌قواره‌ای، بدون کمترین سنخیتی با جامعه، فرهنگ و موقعیت جغرافیایی انزلی (در مسیر تهرانیزه‌کردن انزلی) سربرمی‌آورند و محدود چشم‌اندازهای ناب و جذاب  باقی‌مانده را نیز از بین می‌برند.

تناقض تأمل‌برانگیزی است؛ سویی انبوه دغدغه‌ها و معوق‌ماندن بدیهی‌ترین مطالبات شهروندان (در صدرشان کثرت سگ‌های ولگرد و آزاردهنده در سطح شهر) و سوی دیگر ساخت‌وساز مجتمع‌های رفاهی-اقامتی برای متمولین و غیربومی‌هایی که به‌زعم خویش با پول (این فاحشه جهانی) بناست و می‌توانند هر مشکلی را از سر راه بردارند، هرگونه که می‌خواهند خوش بگذرانند…و با یکسری ادا-اطوار و لاکچری‌بازی‌های تهوع‌آور بر عقده‌های دیرین، مهر باطل بزنند (که این یکی دیگر بعید می‌نماید)…و البته برای این قبیل تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها، انزلی ما (علی‌رغم انبوهی از معضلات)، به‌منزله همان لاس‌وگاس! است و مملو از عمارات و فضاهای عیش و عشرت و آزادی و…بی‌تردید فرهنگ و فرهنگ شهروندی انزلی-غازیان نیازمند تعاملات بیش‌ازپیش و جدی‌تر با سایر مناطق و فرهنگ‌ها در جهت پویایی و ارتقا است، اما آنچه که در انزلی شاهدیم دقیقاً همان (تهاجم فرهنگی) معروف! است که صرفاً مبتنی بر پول و مادیات، مروج بی‌اصالتی، بی‌هویتی‌ها و سرآخر هرزگی‌ها می‌شود و عاقبت‌الامر اساس و هویت فرهنگی انزلی و انزلیچی‌ها را با خاک یکسان خواهد ساخت.

فارغ از هر زنده‌باد و مرده‌باد، فردفرد ما انزلیچی‌ها-غازیانی‌ها اخلاقاً و از سر وجدان موظفیم به عدم  تسلیم‌پذیری و عدم انفعال در قبال این موج منحط سرمایه‌سالاری فاقد الزامات معرفت‌شناسانه در قبال جامعه میزبان و بها ندادن به اصالت‌هایش؛ چراکه کوچک‌ترین انفعال و خودباختگی در برابر هرزگی‌های موجود، تارومارشدن فرهنگ و مهجورماندن علایق بومی را دربردارد؛ که در زمره بزرگ‌ترین بلایای اجتماعی است.

خطر بیخ گوش ماست؛ این فضاحت موجود و نابسامانی‌های فرهنگی ـ اجتماعی ـ اخلاقی، عنقریب پیامدها و فرآورده‌هایی را به‌دنبال خواهد داشت؛ از جمله: رواج فعالیت و کارگران و دلالان جنسی و سایر مخاطرات؛ که در چشم‌به‌هم‌زدنی شناسنامه شهر و حیثیت شهروندان اصیل و بومی‌ها را لکه‌دار خواهد ساخت.

اصلاً دورنمای جالبی نیست؛ اما انزلی و غازیان  تا همیشه تاریخ همان انزلی و غازیانی هستند که پدران و مادران ما نسل در نسل و مغرورانه و سراپا اشتیاق در آن زیستند و اشک‌ها و لبخندهایشان را در ترانه پرمهر باران مترنم می‌شویم و هیچگاه عطای تاریخ و فرهنگ و تمدن فرهنگی انزلی را به لقای تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها و باد‌به‌پرچم‌ها نبخشیدند و نمی‌بخشیم.

بیدار باشیم که؛ انزلی همواره  انزلی خواهد ماند و اقلیم همدمی و عشق و تلاش و تکاپوست، و توهم لاس‌وگاس‌بودن انزلی! را در نطفه خفه کنیم.

از خود به کجا شوی تو پنهان

از خود به کجا شوی گریزان

بیداری دل چنین مخوابان

سخت آمده است مبخش آسان

(استاد مسعود فردمنش)

 

سروش ملت‌پرست ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ خورشیدی ـ کوچه ماهور بندرانزلی

 

  • نویسنده : سروش ملت پرست
  • منبع خبر : اختصاصی