«شبنشینی با شیطان» مجموعه ۳۵ داستان کوتاه است که مترجم نامآشنا محمدعلی مهماننوازان ترجمه کرده و چاپ پنجم آن در انتشارات مروارید منتشر شده است.
داستانهای این مجموعه نه قصد آن دارند که روند تکاملی و سیر صعودی یا نزولی داستانهای کوتاه را بیان کنند؛ نه بر سبک ادبی و شیوهی نگارش خاصی نظر دارند و نه سر آن دارند که در برههای معین یا سرزمینی مشخص، داستانسرایی را به نقد و بازنگری بنشینند.
داستانهای این کتاب هیچ یک شبیه دیگری نیست و هر قصه، حکایت خاص خودش را دارد. هر داستانی شخصیتها، روابط، گفتوشنودها، توصیفها، تعلیق و پایانبندی خود را دارد؛ روایتی متفاوت و فاقد قرابت از آنچه در داستانهای دیگر میبینیم.
این گفتهی هرمان هسه که نقش نویسنده را همواره و بیش از هر چیز در پاسداشت گذشتهها با واژگان و نوسازی یادبودها با کلام و توصیف مهرآمیز آنها دانسته است؛ در داستانهای گردآوری شده در شبنشینی با شیطان آشکارتر از هر کتاب دیگری پیش روی ما قرار گرفته است.
مترجم مهمانی داستان کوتاه ترتیب داده و خیلی از نویسندگان را دعوت کرده. از پیشگامان داستان کوتاه مثل مارک تواین و ادگار آلن پو. عنوان داستان اسم یکی از داستانهای مجموعه است که توماس هاردی نوشته. داستان اعضای ارکستری است که آهنگی را به اشتباه اجرا میکنند «وقتی نوازندههای بدبخت حواسشان را بازیافتند و فهمیدند کجا هستند، تصمیم گرفتند فرار را بر قرار ترجیح دهند. نیکلاس پودینگکام و تیموتی توماس و جان وبیلز در حالی که ویولنهایشان را زیر بغل زدند و از پلهها پایین دویدند و دانلد هورنهد بیچاره کرنایش را برداشت و رابرت داودل هم شیپورش را به دست گرفت و مثل موش بیرون خزیدند. شاید وقتی حقیقت روشن میشد، کشیش آنها را میبخشید اما فرماندار از سر تقصیراتشان نمیگذشت.»
از دیگر داستانهای مجموعه میتوان به مورچه و ملخ از سامرست موام اشاره کرد که برای خوانندهی ایرانی، داستان آشنایی است. عاقبت زیبایی از جروم وایدمن، سر سفره آلمانیها از کاترین منسفیلد، پسرک شرور از آنتوان چخوف، صورتی رو به آسمان از استیفن کرین و مار از جان اشتاین بک، یک آدم واقعا خطرناک از دامون رانیون، دختر چوپان از ویلیام سارویان، مردی که در ریساکا کشته شد از امبروس بیرس، سرباز از کار افتاده از الیور گلد اسمیت و فداکاری دکتر از ویلیه دولیزل آدام، تلاشی در راه بهبود از اوگوست استریندبرگ «میتوان مردی را خوب یا بد دانست و اگر چند بار در مورد او حرف بزنی عاقبت بقیه هم همان عقیده را پیدا خواهند کرد… انسان بزرگ کسی است که بتواند در نهایت گمنامی بیهیچ یار و یاور آشنا یا دلسوزی و یا حتی بیهیچ امیدی برای تسکین بدبختیهایش شجاعانه با بدبیاریهایش روبهرو شود.»
- نویسنده : اسدالله امرايي
- منبع خبر : اعتماد