جیره‌ی روزانه‌ی اخبار بد اتفاقی است؟
جیره‌ی روزانه‌ی اخبار بد اتفاقی است؟
هنوز در حال شمردن جان‌باختگان یک روز کرونا هستیم که کلینیک منفجر می‌شود، غم‌اش را مزمزه می‌کنیم که هنرمند دوست‌داشتنی جان می‌بازد و احتمالاً تا موقع خواندن این نوشته خبر بدتری از راه رسیده است!

احسان محمدی

احسان محمدی

اگر کسی حوصله داشته باشد و روی تبلیغ تلویزیونی «مارکو برای‌مان چه آورده‌ای؟» صداگذاری کند، احتمالاً «مارکو برای‌مان چه خبر بدی آورده‌ای؟» دیالوگ مناسبی باشد.

کلینیک سینا اطهر
این روزها انگار جیره‌ی خبر بد داریم. مثل دوران سربازی که «یغلاوی» به دست، توی صف می‌ایستادیم و کف‌گیری برنج و ملاقه‌ای خورشت می‌گرفتیم. حالا تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها و گوشی‌های همراه به قاصدهای همه تلخ تبدیل شده‌اند.

هنوز در حال شمردن جان‌باختگان یک روز کرونا هستیم که کلینیک منفجر می‌شود، غم‌اش را مزمزه می‌کنیم که هنرمند دوست‌داشتنی جان می‌بازد و احتمالاً تا موقع خواندن این نوشته خبر بدتری از راه رسیده است!

آیا این همه خبر بد طبیعی است؟ آیا در جاهای دیگر دنیا هم به همین اندازه و بلکه بیش‌تر اتفاق بد می‌افتد؟

آیا قبلاً هم اخبار بد به این حجم وجود داشت، ولی این همه رسانه برای پوشش آن نبود؟

آیا ما گرفتار یک نفرین ابدی شده‌ایم که هر روز باید جیره‌ی اخبار بد را وسط یغلاوی مغزمان بریزند؟

آیا ما عادت کرده‌ایم به بد دیدن و زشت گفتن و در انعکاس اخبار خوب خساست به خرج می‌دهیم؟

آیا رسانه‌ها هم‌دست شده‌اند تا دست به سیاه‌نمایی بزنند و آب در آسیاب دشمن بریزند؟

سیروس گرجستانی

پاسخ آنی به هر کدام از این پرسش‌ها بیش از آن‌که مبتنی بر آمار، اسناد و واقعیت‌ها باشد، ریشه در زیست فردی ما دارد. کسی که وسط این تلاطم اقتصادی خانه یا ماشین خریده و حالا مالک به حساب می‌آید، حتماً نگاه‌اش با کسی که پول‌اش را در بورس باخته است؛ فرق دارد.

کسی که به ویروس کرونا مبتلا شده و نجات پیدا کرده، با آن کس که عزیزش را در یک سوگواری غریبانه به خاک سپرده است، یک شکل به این ماجرا نگاه نمی‌کند. اما در نگاه کلی «حال همه‌ی ما خوب نیست». خبر بد، خلق را احاطه کرده است.

تجربه‌ی جمعی ما حاکی از نفس کشیدن زیر یک آوار است. انگار کسی پتوی بدبو و خیس و سنگینی را روی سرمان انداخته که نه توان کنار زدن‌اش را داریم و نه تاب نفس کشیدن زیرش را.

عموم مردم بیش از آن‌که امیدوار به یک راهکار از سوی مدیران کشور برای نجات از این بن‌بست اقتصادی-اجتماعی باشند، چشم دوخته‌اند به یک معجزه. به یک اتفاق خوب که از راه برسد. درست مثل فیلم‌ها که سواری از دور به تاخت می‌آید و انگار با خودش بشارتی برای نجات از این شرایط دارد.

خبر خوب همیشه ساختنی نیست. کار رسانه‌ها قرار دادن آینه‌ای شفاف روبه‌روی اتفاقات است. وقتی پیرامون‌مان پر از زغال شده، بعید است بشود کاری کرد که دست‌ها سیاه نشوند، دل‌ها سیاه نشوند، چشم‌ها سیاهی نبینند.

نوشتن این روزها کار سختی است. از غم و رنج نوشتن ما را هم فرسوده کرده است و به قول حافظ شیرازی:

کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

  • نویسنده : احسان محمدی
  • منبع خبر : کانال نویسنده