تلنگر پدرسالار
تلنگر پدرسالار
روزهای سختی است. روزهای سخت برای مردمی که سالیان درازی است شادی آن‌ها شادی من و غم‌شان غم من است.

تورج عاطف
تورج عاطف
محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز): خورشید دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمی‌شه…
(فیلم مادر ـ ۱۳۶۸)

داداش سرهنگ کجا رفتی؟
حکایت هنر و هنرمند؛ هم‌چون خورشید صلات ظهر است و بی‌گمان، پدرسالار سینمای ایران یکی از قافله‌سالاران کاروان تئاتر و سینمای ایران همواره مظهر خورشید درخشان و پر فروغی بود.

محمدعلی کشاورز
او متولد بهار بود و سرانجام در آخرین روزهای بهار ما را ترک کرد؛ راز این ماندگاری مرد بهاری سینمای ایران چیست؟ زنده‌یاد کشاورز پاسخ این سوال را در پیام آخرین میلادش (۲۶ فروردین ۱۳۹۹) گفت:

…و اما این روزها، روزهای سختی است. روزهای سخت برای مردمی که سالیان درازی است شادی آن‌ها شادی من و غم‌شان غم من است؛ مردمی که نفسم به نفس‌شان بند است.

بی‌گمان او هم نفس با مردم‌اش بود. مردمی که در پهنه‌ی تاریخ اگر بی‌نفس نشدند به همت دل‌سوختگان و عاشقانی چون او بود.

قاضی شارع سریال سربداران که عهده‌دار نقش‌اش دیگر قافله سالار سینمای ما، یعنی علی نصریان بود؛ در مورد تاریخ نقطه‌نظر جالبی داشت. او می‌گفت:
در پهنه‌ی تاریخ هیچ‌گاه صدای شیون‌ها شنیده نمی‌شود؛ بلکه چکامه‌ی شمشیرهایی که خون می‌ریزند و شیون‌ها را می‌سازند، مکتوب می‌شوند، ولی می‌توان سعی کرد که این تکراری تلخ تاریخ و صدای شمشیرها و بی‌صدایی ریختن خون بیگانگان و نشنیدن شیون بازماندگان دو باره تکرار نشود.

اگر به پند پدرسالار سینمای ایران گوش فرا دهیم؛ در آخرین بهاری که شاهد بود در مورد سختی‌ها گفت:

… عزیزانم یادمان بماند که این بلای همه‌گیر چه به ما می‌آموزد؟

این شرایط سخت؛ تلنگری است برای تمام انسان‌ها. تمام انسان‌های فراموش‌کار! برای ما که عزیزترین و زیباترین لحظه‌های زندگی را در کنار خود داریم و قدر نمی‌دانیم. روزهای زیبا می‌آید. ای کاش یادمان بماند از این پس با طبیعت مهربان‌تر باشیم، با هم مهربان‌تر باشیم…

تلنگر آخر استاد از زندگی، مهربانی با خویشتن، دیگران و طبیعت بود و بی‌گمان، رهایی از نسیانی بود که بیماری تاریخی ماست. او می‌دانست که زیبایی است که هنر را می‌آفریند و یکی از راه‌های نمایش این زیبائی، سینما و تئاتری است که او نزدیک به نیم قرن دل و نفس‌اش را به شوق مردم‌ش به آن داده بود.

فراموش‌کار نباشیم. این فراموش‌کاری است که وقایع تاریخ را برای ما تکراری می‌کند این نسیان در مهر ورزیدن‌ها و …دوباره بنگریم به جهانی که مشتاقانه کور شده‌ایم به آبادانی و لذت از آن ..

استاد رفت؛ اما نفس حق‌اش چون آفتاب ماندنی است.
یادشان مانا

  • نویسنده : تورج عاطف