حل آسیب‌های اجتماعی در اولویت دولت‌مردان ما نیست
حل آسیب‌های اجتماعی در اولویت دولت‌مردان ما نیست
عامل یادگیری اجتماعی قاتل از کانال‌های جامعه‌پذیری خانواده، فامیل، نهاد مذهب و نوع رسانه‌هایی که با آن مرتبط بوده، نقش مهم‌تری دارد. یعنی تفسیری که کنش‌گر، از کنش خود که این‌جا «قتل فرزند» بوده، دارد؛ چگونه ایجاد شده است. خوب این تفسیر در ذهن قاتل از کنش قتل، باید عقبه‌یی از یادگیری اجتماعی را طی کرده باشد.

 

محمدعلی جهانبخش

محمدعلی جهانبخش متولد ۱۳۵۱، دانش‌آموخته‌ی جامعه‌شناسی، پژوهشگر اجتماعی، نویسنده‌ی چندین عنوان کتاب در حوزه‌ی جامعه‌شناسی و مدرس این رشته در دانشگاه است. وی پس از سال‌ها تدریس در تهران؛ چند سالی است ساکن زادگاه‌اش رامسر شده و در دانشگاه‌های غرب مازندران و شرق گیلان دروس مرتبط را تدریس می‌کند. به بهانه‌ی ‌قتل ناگوار «رومینا اشرفی» دختر نوجوان اهل تالش، ساعتی را با او به گفت‌وگو نشستیم که چکیده‌اش را در ادامه می‌خوانید:

افشین معشوری: ضمن سپاس از شما برای شرکت در این گفت‌وشنود، می‌خواستم نظر کلی‌تان را در خصوص چرایی حادث شدن اتفاقاتی مانند قتل «رومینا اشرفی» در تالش بدانم. یعنی این نوع قتل‌ها اصلا چرا اتفاق می‌افتد؟
محمدعلی جهانبخش: با سپاس از دعوت شما، این موضوع که به‌عنوان «قتل ناموسی» در جامعه‌ی ما مصطلح شده است، فارغ از فضای احساسی‌یی که این روزها در محافل و رسانه‌ها ایجاد شده است، به لحاظ جامعه‌شناختی ابعاد گوناگون و بغرنجی دارد.
یعنی از جهاتی به نظام ارزشی جامعه مربوط می‌شود، جایگاه زن در جامعه و نیز نقش قوانین شرعی، عرفی و قانون مدنی در ارزش‌گذاری این نوع از خشونت خانگی!

افشین معشوری:کمی این موضوع را برای ورود به بحث بازتر کنید.
محمدعلی جهانبخش: قتل ناموسی برای جامعه‌ی ایران اصلا پدیده‌ی غریبی نیست و مکررا توسط پژوهش‌گران اجتماعی در ایران و در نقاطی مانند مناطق عشایری ایران که فراوانی بیش‌تری داشته است، مطالعات میدانی صورت گرفته است.
به خاطر حیثیتی بودن این نوع از خشونت برای خانواده، ایل و طایفه؛ آمارهای متقنی در این مورد وجود ندارد و بسیاری از موارد هیچ‌گاه آشکار نمی‌شود و مسئله‌یی درون خانواده‌یی و درون طایفه‌یی تلقی می‌شود که خشونت‌گران اجازه‌ی ورود دیگران به موضوع را نمی‌دهند.

افشین معشوری: نمونه‌های عینی هم سراغ دارید؟
محمدعلی جهانبخش: بله، شخصا در سال‌هایی که در مناطق عشایری ایلام مشغول معلمی بودم؛ موارد متعددی از قتل زنان و دختران را می‌شنیدم که کاملا درون خانواده مسکوت می‌ماند.

فقر و تنگی معیشت، همه چیز را زخمی می‌کند، از عواطف انسانی تا احساسات پدر و فرزندی! فقر اقتصادی، فقر عاطفی را موجب می‌شود. فقر و تنگ‌دستی مزرعه‌ی خشونت است.

افشین معشوری: چاره‌ی کار چیست؟
محمدعلی جهانبخش: پژوهشی در مریوان، نقش عامل یادگیری اجتماعی، یعنی فرایند جامعه‌پذیری را مهم‌ترین نقش دانسته است.

افشین معشوری: احتمال قریب به یقین در دیگر مناطقی که خانوارها شکل زیست سنتی‌شان را حفظ کرده‌اند؛ به همین شکل است، یعنی تعداد زیادی از این موارد رسانه‌یی نمی‌شود، درست است؟
محمدعلی جهانبخش: بله هیچ وقت در آن مناطق آمار درستی به دست نخواهد آمد. امروز در یک خبر شنیدم که در افغانستان، امسال صد مورد قتل ناموسی گزارش شده است.

افشین معشوری: خب معلوم است موارد به مراتب بیش از این‌هاست.
محمدعلی جهانبخش: این را وقتی در چنین مناطقی زندگی مشارکتی و همدلانه با مردم داشته باشیم، متوجه می شویم؛ نه آمارهای اداره‌ی ثبت احوال یا بیمارستان یا نظیر این‌ها.

افشین معشوری: از نظر من دو طرف این ماجرا (و ماجراهای مشابه) قربانی‌اند، در مورد اخیر روایت‌هایی بسیاری داریم. گاهی «پدرِ قاتل»، گاهی «بهمن خاوری» و گاهی «مقتول» مسبب شناخته شده‌اند، آیا اصلا این مقصر پیدا کردن مشکلی را در آینده حل خواهد کرد؟
محمدعلی جهانبخش: بستگی به زاویه‌ی نگرش ما از بیرون دارد، حال چه به عنوان یک پژوهش‌گر جامعه‌شناسی، یا به عنوان یک شهروند مشاهده‌گر.
اگر از دیدگاه ساخت‌گرایانه و عوامل‌گرایانه به موضوع ورود پیدا کنیم؛ یک دریافت خواهیم داشت، اما اگر از نگاه تفسیرگرایانه و تأویلی به موضوع بپردازیم، دریافت متفاوت‌تری خواهیم داشت.
در رویکرد عوامل‌گرایانه ساخت‌های اقتصاد، خانواده، سیاست ، آموزش و دین عوامل آسیب‌زا تعیین‌کننده هستند؛ اما در رویکرد تفسیری عوامل ساختی تاثیر دارند، ولی تعیین کننده نیستند. آن‌چه در رویکرد تفسیری تعیین کننده است، تفسیری است که فرد کنش‌گر از عمل خود دارد.

افشین معشوری: در ماجرای اخیر چه عاملی را باعث این اتفاق ناگوار می‌دانید، سنت‌ها، باورهای قومی و یا حتی سن کم مقتول را؟
محمدعلی جهانبخش: قاتل به لحاظ سنی حتی میان‌سال هم نبوده به نظرم. مقتول هم دختر نوجوانی است. تا مطالعه‌ی پدیدارشناسانه جدی در این مورد انجام نشود، سخن ما علمی و جامعه‌شناختی نخواهد بود.
اما به‌گمان من، عامل یادگیری اجتماعی قاتل از کانال‌های جامعه‌پذیری خانواده، فامیل، نهاد مذهب و نوع رسانه‌هایی که با آن مرتبط بوده، نقش مهم‌تری دارد. یعنی تفسیری که کنش‌گر، از کنش خود که این‌جا «قتل فرزند» بوده، دارد؛ چگونه ایجاد شده است. خوب این تفسیر در ذهن قاتل از کنش قتل، باید عقبه‌یی از یادگیری اجتماعی را طی کرده باشد.

امروز در کشور ما به نقش‌های کلاسیک نظام‌های سنتی و مذهبی ارزشی جامعه در ایجاد پدیده‌ی خشونت خانگی و نابرابری‌های دیرپای طبقاتی و نا کارآمدی نهاد رسمی آموزشی؛ متاسفانه نقش آسیب‌زای نهاد سیاست نیز افزوده شده است. نهادهای مددکاری اجتماعی در ایران امروز خیلی نحیف هستند. حل این آسیب‌های اجتماعی در اولویت دولت مردان امروز ما نیست. از متخصصان این امور در طرح و اجرای برنامه‌های پیشگیرانه استفاده نمی‌شود.

افشین معشوری: قدم اول در این گونه مواقع چیست؟ یعنی یک پژوهش‌گر چه باید بکند که بر آن اساس بگوید مثلاً با به‌کار بستن آن می‌توان در آن «جامعه‌ی آماری هدف» تاثیر مثبت گذاشت؟
محمدعلی جهانبخش: ناخودآگاه و خودآگاهی قاتل البته «مطالعه‌یی روانکاوانه» را طلب می‌کند.

افشین معشوری: منظورتان این است که «معشوق رومینا» از طریق شبکه‌های اجتماعی روی روان پدر او کار کرده است؟
محمدعلی جهانبخش: من اطلاعی ندارم معشوق مقتول چه کاری کرده است، منظور من دریافت‌های رسانه‌یی همه افراد بوده، پدر، دختر، معشوق و اطرافیان دیگر که در فرایند جامعه‌پذیری همه‌ی آن‌ها نقش داشته است.
عرض کردم، اگر رویکرد ساخت‌گرایانه داشته باشد پژوهش‌گر به سراغ ساخت‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و حقوقی و البته نهاد دینی می‌رود.
اگر رویکرد تفسیری داشته باشد؛ توجه خود را به شناخت پدیدارشناسانه‌ی کنش‌گری قاتل و مقتول و اطرافیان مرتبط با آن معطوف می‌سازد.

افشین معشوری: ببینید، ما با یک جامعه‌ی سنتی مواجهیم که ابزارهای مدرن را در اختیار دارد، اما آموزش ندیده است، به گمانم حتی اگر آن مطالعات مورد نظر شما اتفاق بیافتد، تغییر چندانی در یک جامعه‌‌ی سنتی مانند همین «روستای تالش» اتفاق نخواهد افتاد، چطور باید یک موازنه ایجاد کرد تا کارکردهای مثبت این ابزارها تبدیل به کژکارکرد نشود؟
محمدعلی جهانبخش: البته پژوهش‌گر مطالعه نمی‌کند که امور اصلاح شود ،آن کار مصلح اجتماعی یا متولیان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه است. پژوهش‌گر در مقام کشف و شناسایی است، مجال و توان تغییر و اصلاح جامعه را ندارد.

افشین معشوری: منظورم همان راهکارهاست که متولیان امر باید به کار ببندند تا دست کم شاهد افت آمار چنین فجایعی باشیم.
محمدعلی جهانبخش: نکته‌ی دیگر آن‌که فراوانی قتل ناموسی در جوامع سنتی و عشایری و مذهبی و پیشامدرن بیش‌تر است؛ اما مشاهداتی نیز در جوامع مدرن صورت گرفته است.
شما این‌جا بحث «پس‌افتادگی فرهنگی» یا «تأخر فرهنگی» را مطرح می‌کنید، شرایطی که پیش‌رفت‌های تکنولوژی ارتباطی، فرسنگ‌ها از فرهنگ‌پذیری مردم از ارزش‌های فرهنگ مدرنیته فاصله دارد. پدیده‌یی ناگزیر در بیش‌تر جوامع، این هم البته نیاز به مطالعه‌ی میدانی و پدیدارشناسانه‌ی جدی دارد؛ اما با توجه به معدود پژوهش‌های انجام شده، می‌توان گفت شباهت معناداری بین مناطق و اقوام مختلف وجود دارد، یکی «آموزه‌ی بسیار ریشه‌دار مردسالاری» و دیگری «سختی جان‌فرسا و زندگی‌فرسای معیشت اقتصادی» که این البته نظر شخصی من است.

افشین معشوری: اتفاقا من در یک برنامه‌ی زنده که میهمان بودم، بحث اقتصادی را در بروز «خشونت خانگی» عامل مهم یا حتی نخست خشونت اعلام کردم، که البته موافقان و مخالفانی هم داشت، پس شما هم با من هم عقیده اید؟
محمدعلی جهانبخش: کاملا درست است و نقش اساسی دارد. فقر و تنگی معیشت، همه چیز را زخمی می‌کند، از عواطف انسانی تا احساسات پدر و فرزندی! فقر اقتصادی، فقر عاطفی را موجب می‌شود. فقر و تنگ‌دستی مزرعه‌ی خشونت است.

افشین معشوری: از نظر شما به عنوان جامعه‌شناس، همه‌ی قتل‌های ناموسی در همه جای ایران از نظر انگیزه مشابه هم‌اند، یا بر اساس منطقه، طایفه و عشیره در دسته‌بندی‌های مختلف قرار می‌گیرند و شباهت ندارند.
محمدعلی جهانبخش: نظر شما کاملا درست است و با توجه به فعالیت گسترده‌ی رسانه‌یی که دارید؛ حدس شما قریب به یقین است.

افشین معشوری: بسیار خوب، می‌خواهم هر آن‌چه که فکر می‌کنید لازم است درباره‌ی ریشه‌های این قتل به آن توجه شود و درباره اش گفت‌وگوهای کارشناسی شود، اما تاکنون نشده را این‌جا بگویید.
محمدعلی جهانبخش: امروز در کشور ما به نقش‌های کلاسیک نظام‌های سنتی و مذهبی ارزشی جامعه در ایجاد پدیده‌ی خشونت خانگی و نابرابری‌های دیرپای طبقاتی و نا کارآمدی نهاد رسمی آموزشی؛ متاسفانه نقش آسیب‌زای نهاد سیاست نیز افزوده شده است. نهادهای مددکاری اجتماعی در ایران امروز خیلی نحیف هستند. حل این آسیب‌های اجتماعی در اولویت دولت مردان امروز ما نیست. از متخصصان این امور در طرح و اجرای برنامه‌های پیشگیرانه استفاده نمی‌شود.

افشین معشوری: به نظرتان گام نخست مقامات مسئول برای کوتاه مدت چه باید باشد تا از میزان این آمارها بکاهیم؟
محمدعلی جهانبخش: ابتدا مثل هر موضوع و آسیب اجتماعی دیگر، قرار دادن مسائل اجتماعی و فرهنگی در فهرست اولویت‌های پژوهشی متخصصان علوم اجتماعی است و در راستای نتایج این پژوهش‌ها، قرار دادن نهادهای دولتی و غیردولتی مددکاری اجتماعی، در اولویت اعتبارهای بودجه‌یی و مالی و تقویت بیش از پیش این نهادهاست. این‌ها اقدامات فوری و عاجل هستند.

افشین معشوری: امیدی هست؟
محمدعلی جهانبخش: البته که امیدی هست. در خیلی از کشورهای دنیا این آمارها به شدت کاهش داشته‌اند. بعد از اقدامات عاجل و فوری، اصلاح نظام آموزشی رسمی و تقویت سواد رسانه‌یی همه مردم نیز شدنی است.

افشین معشوری: من هم امیدوارم تا «دیرتر از این نشده» دولت کاری کند؛ اما برای آخر گفت‌وشنودمان؛ چه چیزی دل‌تان می‌خواست من بپرسم و شما بگویید، همان پرسش آخر من است، می‌شنوم.
محمدعلی جهانبخش: کاهش نابرابری‌های اقتصادی و تقویت تولید و اشتغال اقتصادی و رفع فقر به همراه تقویت مشارکت مردم‎سالارانه در نهاد سیاست، که داروی همه‌ی مشکلات است.

افشین معشوری: از این‌که وقتی را برای گفت‌وگو با من اختصاص دادید، سپاسگزارم.
محمدعلی جهانبخش: من هم از دعوت شما خوشحال شدم.

 

در همین زمینه یادداشتی بخوانید

سارا، رومینا و دیگران

  • نویسنده : افشین معشوری
  • منبع خبر : اختصاصی