«فرهنگ مردم افشار» مجموعه‌یی ارزشمند
«فرهنگ مردم افشار» مجموعه‌یی ارزشمند
غلام دوست، پیش از این افسانه‌های افشار را در کتابی گردآوری کرده بود و نیز افسانه‌های گیلان را در مجموعه‌یی دیگر و هر کدام را چاپ و منتشر نموده بود. بررسی و مطالعه‌ی این مجموعه‌ها، تشابهات و یگانگی‌های چندی را برای خواننده‌ی تیز بین آشکار می‌کرد که در میان افسانه‌ها و قصّه های اقوام مختلف موجود بود.

محسن بافکر لیالستانی
محسن بافکر لیالستانی
شاعر و نویسنده
مجموعه‌ی ارزشمند «فرهنگ مردم افشار»، آخرین عنوان از تراوشات قلمی و تدوین‌های ادبی و فرهنگی هادی غلام دوست است که به تازگی از انتشارات پازینه در ۵۲۵ صفحه و شمارگان ۲۸۰ نسخه و بهای هفتاد و پنج هزار تومان چاپ و منتشر شده است. این کتاب خواندنی و جالب که حاصل بیش از ده سال حضور و زندگی نویسنده در میان مردمی است که از ابتدایی‌ترین اسباب و ابزار رفاهی محروم بوده‌اند، در بیست و نُه فصل تدوین و تالیف شده و شامل بیش از ششصد موضوع مختلف است.
از موضوعات مهم و جالبی که در این کتاب به آن توجّه شده، تاریخ و جغرافیا و طوایف و ویژگی‌های باشنده‌ی این منطقه‌ی اصیل و تاریخی است. طرح روی جلد کتاب، اثر هنرمند جوان، مهتاب غلام‌دوست است که با عکسی که توسّط نویسنده از یک زن ایلیاتی و روستیئی در چهل سال پیش فراهم شده، میکس شده است.
به طور یقین آن‌چه که به عنوان آثار و نمادهای فرهنگی در این کتاب فراهم شده و حاصل حشر و نشر طولانی نویسنده با این مردم است، اکنون مثل همه جای دیگر مملکت، شاید کم‌ترین بروز و ظهور بیرونی داشته باشد و این امر اهمیّت کار نویسنده و گردآورنده‌ی این فرهنگ‌نامه را بیش از پیش و بیش‌تر از هر چیز دیگری اثبات و تعیین می‌کند.
آن‌چه که مسلم است؛ دهه‌هاست که جهان با سرعتی سرگیجه‌آور به سمت جهانی شدن پیش می‌رود و در این پیشرفت ناخواستنی و غیرارادی و محتوم، بسیاری از خرده فرهنگ‌ها و حتی فرهنگ های ملّی از بین رفته و اگر کوشش و اجتهاد عاشقانی چون این مؤلف نبوده باشد، در آینده‌ی دور یا نزدیک در دهکده‌یی که گویا قرار است همه به یک زبان و فرهنگ و آداب، گفتگو و زندگی کنند، هیچ نشانه‌یی، از آن همه زیبایی تفاوت فرهنگی نتوان یافت.
امروز اگرچه «فرهنگ مردم افشار» شاید با توجّه‌ شایا و شایسته‌یی از طرف خوانندگان و دانشوران و محقّقان، روبه‌رو نشود و این از تیراژ کم این اثر ارجمند به خوبی پیداست، امّا بدون تردید، در آینده و در همان دهکده‌ی بزرگ جهانی که جهان را کوچک و کوچک‌تر کرده است، قطعاً، بسیاری از محققین، نشانی و آدرس این فرآورده‌ی فرهنگی هادی غلام دوست را جست‌وجو خواهند کرد تا نشانه‌های مردمی را که با فرهنگ و افسانه‌ها و آداب و خلق و خوی خاص خود در منطقه‌یی با ویژگی‌های محو و نابود شده زندگی می‌کردند، بیابند و به نسل‌های بعدی بشناسانند.
در سال‌های دهه‌ی شصت، (تصادفاً در همان سال‌هایی که مواد و مصالح این کتاب نیز فراهم می شده) هنگامی که کلیدر، رمان بزرگ محمود دولت آبادی چاپ و منتشر شد و به سرعت در میان کتاب‌خوانان آن دوره دست به دست می‌شد، احمد شاملو از آن به عنوان اثری غبطه انگیز یاد و توصیف کرده بود. اگر چه قیاس مع‌الفارق است و بین شاملوی بزرگ و دولت آبادی آن سال‌ها و نویسندگان و غلام‌دوست امروزی هیچ‌گونه تشابهی نیست؛ امّا به گمانم در حدّ و اندازه‌ی این سالیان، تألیف و تدوین این اثر نیز حسرت برانگیز و غبطه‌آور است.
لازم به ذکر است که خواننده‌ی آثار هادی غلام دوست، بسیاری از موضوعات و مسایل کتاب حاضر را پیش‌تر در برخی از آثار دیگر او نیز دیده و خوانده است. از جمله در رمان‌های «سفر تنهایی» و «دسته گلی برای ماه زر» که سال‌ها پیش چاپ و منتشر شد و هر کدام از آن در بر دارنده‌ی بخشی از آداب و رسوم و شیوه‌ی زندگی روستاییان افشار و خدابنده و به ویژه روستای زاغه لو است.
از نکات قابل توجّه و عبرت‌آموز این مجموعه، یکی این است که بسیاری از کسانی که در بیش از سی سال پیش، مواد و مصالح این کتاب را در اختیار نویسنده و مؤلف قرار داده‌اند؛ اینک نیستند و می‌توانستند در صورتی که غلام دوست این امانت فرهنگی را از ایشان نمی‌گرفت، برای همیشه آن را باخود به گور ببرند.
از دیگر چیزهایی که نظر و توجّه‌ بیننده و خواننده‌ی این کتاب را جلب می‌کند تصاویر و نقّاشی‌های کودکان حدود ده ساله‌ی روستاهای افشار است که تاریخ ۱۳۶۷ و آن حدود را دارد و نقّاشان و طراحان آن تصاویر، چهل سالگان امروزی هستند و دارای سرنوشت‌ها و سرگذشت‌هایی که شاید برای نویسنده مجهول و ناشناخته باشد.
همان‌طوری‌که ذکرش رفت، غلام دوست، پیش از این افسانه‌های افشار را در کتابی گردآوری کرده بود و نیز افسانه‌های گیلان را در مجموعه‌یی دیگر و هر کدام را چاپ و منتشر نموده بود. بررسی و مطالعه‌ی این مجموعه‌ها، تشابهات و یگانگی‌های چندی را برای خواننده‌ی تیز بین آشکار می‌کرد که در میان افسانه‌ها و قصّه های اقوام مختلف موجود بود. در این کتاب نیز برخی از نشانه‌های فرهنگی و تمثیل‌ها و باورداشت‌ها را می‌توان یافت که در میان اقوام دیگر و از جمله گیلانی‌ها نیز دیده می‌شود. مثلاً این باورداشت :
«قبل از اینکه باران بیاید دو تا از فرشته‌ها که در آسمان هستند از طرف خداوند موکّل می‌شوند و با تازیانه به جان ابرها می افتند و ابرها را شلاق می‌زنند. حاصل این کار، فریاد کشیدن ابرهاست که از درد بلند می‌شود و آن رعد است و برقی هم که پایین می‌آید از شدّت تازیانه است که خارج می‌شود. سپس باران می بارد….»ص۳۳۷ (فرهنگ مردم افشار)
جهانگیر سرتیپ پور، محقّق و پژوهشگر نامدار گیلانی، عین همین باور و اعتقاد را درباره‌ی مردم گیلان روایت کرده و در اثر گرانقدرش به نام«آئین‌ها و باورها‌ی مردم گیلان» که به تازگی توسط نشر گیلکان چاپ شده، ثبت و ضبط کرده است:
«رعد و برق= گُرخَنَه و جرقه
رعد صدای ضربات تازیانه ملائک است که به ابرها وارد می‌شود تا آن‌ها را جدا کند، هر قسمت را به ولایت یا کشوری برانند و برق جرقه‌ای است که بر اثر ضربت تازیانه به ابر حادث می‌شود…»ص۱۶۰(آئین‌ها و …)
سال‌ها پیش در نقد و بررسی یکی از آثار هادی غلام دوست (به گمانم رمان سفر تنهایی) در جایی نوشته بودم:
«هادی غلام دوست، آشکار است که شیفته‌ی مردم و فرهنگ و آداب و رسوم‌شان است. اگر نبود محال بود که بتواند این‌گونه ظریف و صریح به تمامی گوشه‌های زندگی این مردم سر بزند، در عزای‌شان شرکت کند، در غم تصادف نابه‌هنگام محمّد، همراه با دیگر مردم و پدرش، که او نیز سرانجام در غم فراق فرزند دق می‌کند، مویه سرکند و…» و نیز در همان یادداشت آورده بودم:« بزرگ‌ترین تاثیر این اثر در خواننده، شناخت کاملاً روشن و دقیقی است که از روستای زاغه‌لوی افشار دریافت کرده است . خواننده، اینک تمامی کوچه پس‌کوچه‌های زاغه لو را شناخته است، خواننده می‌داند که مردم این روستا در هنگام بیماری و… نمی‌توانند اتکای چندانی به دوا و درمان و دکتر داشته باشند و باید از طریق باورها و عقیده‌های رایج محلی به درمان خود بپردازند؛ خواننده حتی گرگ‌های‌شان را نیز دیده است که در زمستان‌ها وارد محله می‌شوند و زمانی که چیزی به دست نمی‌آورند سگ‌های محله را به حیله می‌ربایند و می‌درند.»
هادی غلام دوست، در مقدّمه‌ی این کتاب نیز نیز ضمن تأکید بر عشق و علاقه به مردم و فرهنگ آن‌ها بر حشر و نشر مستمر و مداوم خود با آن‌ها تأکید کرده و چنین می‌نویسد:
«برای تدوین این کتاب یک دهه با مردم افشار زندگی کرده‌ام و در مراسم عزا و عروسی‌شان حضور یافته، در شب نشینی‌های متوالی با ریش سفیدان محل، پیرزنان، جوانان همنشین بوده‌ام…»ص۲۳
از گفتنی‌های دیگر درباره‌ی این کتاب، این که بخش مهمّی از آن شنیده‌ها و دیدنی‌ها و تحقیقات موضعی و میدانی خود نویسنده را شامل شده که با صبر و حوصله‌یی ستودنی و مثال زدنی طی سالیان متمادی اقامت خود در منطقه‌ی افشار گرد آورده و ثبت نموده است. بخش دیگر آن، امّا، مربوط است به اطلاعات تاریخی و جغرافیایی منطقه که از منابع معتبر و ارزشمند محققانی هم‌چون ایرج افشار، آریانپور، محمّد جعفر یاحقی، محمّد جعفر محجوب و…اخذ کرده و با ذکر منابع در جای جای اثرش آورده است.
طرح‌های زیبای استاد محمّد رضا. ر. لاهیجی بر فصل‌های افسانه‌ها و بازی‌های این کتاب و عکس‌های نویسنده نیز که در سال‌های اقامتش در حدود چهل سال پیش از دوربین کوچک خود آن‌ها را ثبت کرده، از دیگر جاذبه‌های این اثر ماندگار و خواندنی است. امیدواریم که در نتیجه‌ی تلاش پژوهشگرانی چون غلام دوست، در آینده‌ی فرهنگ واحد و عمومی جهانی، خرده فرهنگ‌های قومی و ملّی اقوام و ملل نیز جایگاه ویژه و مناسب خود را پیدا کنند.

  • نویسنده : محسن بافکر لیالستانی
  • منبع خبر : خردورز