آسیب‌شناسیِ مخاطب‌پذیریِ ادبیات گیلکی
آسیب‌شناسیِ مخاطب‌پذیریِ ادبیات گیلکی
دومین میزگرد تخصصی ادبیات گیلکی با حضور اعضای نشست: محسن آریاپاد، مسعود پورهادی، مهرداد پیله‌ور، دکترعلی تسلیمی، امین حسن‌پور، دکترجهاندوست سبزعلی‌پور، هوشنگ عباسی، مراد قلی‌پور و فرامرز محمدی‌پور، روز یکشنبه در پژوهشکده‌ی گیلان‌شناسی دانشگاه گیلان برگزار شد.

 

به گزارش تیترما، محسن آریاپاد، شاعر و منتقد گیلانی (دبیر این نشست)، ضمن خیرمقدم به اعضای این میزگرد، در مورد انتخاب اعضای این نشست، از نقاط مختلف گیلان در راستای حوزه‌ی پژوهش‌شان اشاره نمود و گفت: در این نشست به بحث‌های حاشیه‌ای پیرامونِ زبان و یا گویش‌ بودنِ گیلکی، صحبتی نمی‌کنیم، بلکه سوال اصلی میزگرد آن است که چگونه می‌توان مخاطبان بیشتری برای ادبیات گیلکی جذب نمود؟

مسعود پورهادی با این مقدمه که در رابطه با مخاطبان شعر، نه فقط در مورد زبان گیلکی، بلکه در زبان‌های جهانی نیز مشکل جدی دیده می‌شود، گفت: مخاطبان شعر گیلکی در عرصه‌ی رسانه‌های نوشتاری شعر در ژانر نشریات و ژانر دنیای مجازی با هم متفاوتند.

وی با اشاره به شیوه‌های سلیقه‌ای در نوشتار شعر گیلکی، تاکید کرد: متاسفانه به دلیل روش‌های فردی در نگارش شعر، خواندن آن با مشکل روبرو شده است که رها کردن مخاطب در میانه‌ی آن را موجب می‌شود. امروزه مشکل جدی ما،  نبود شیوه‌ی نوشتاری واحد است.

دکتر علی تسلیمی نیز یکی از دلایل عدم استقبال مخاطبان را نفوذ زمان عنوان نموده و در ادامه گفت: گرایش پایین جامعه‌ی ایرانی به کتابخوانی از معضلات عصر حاضر است و البته وجود فضاهای مجازی و موبایل نیز آن را تشدید کرده و مخاطبان را از دنیای کاغذی دور ساخته است.

وی با اشاره به این مهم که فضاهای مجازی آن دقت و عمق مطالعه را دارا نیستند، تاکید کرد: این‌ عوامل همه در کنار یکدیگر،  ما را در شرایط امروزی  قرار داده است.

هوشنگ عباسی نیز با اشاره به این نکته که مخاطب شعر گیلکی باید موقعیت زبان را درک کند، گفت: علاقه‌مندی به زبان موجب علاقه‌مندی به شعر گیلکی می‌شود. این روزها موقعیت زبان گیلکی در خطر است، چرا که جمعیت کثیری از مردم گیلان علاقه‌ای به صحبت کردن و آموزش آن به فرزندان‌شان ندارند و این وضعیت را،  بغرنج می‌کند. زبان به ریشه و پایگاه نیاز دارد و متاسفانه این ریشه کم‌کم در حال ضعیف شدن است.

عباسی موارد مختلفی چون: رسانه‌ها، سیاست، آموزش و مانند آن را  از عوامل موثر بر بحران مخاطب ادبیات گیلکی عنوان کرد و افزود: این بحران را می‌توان در تمامی سطوح روابط اجتماعی مشاهده کرد و متاسفانه در شکننده‌ترین عنصر یعنی زبان، خود را بیشتر نشان داده است.

فرامرز محمدی‌پور با اشاره به وضعیت زبان گیلکی در نهاد خانواده، آموزش و پرورش و صدا و سیما گفت: مردم وقتی با زبان گیلکی قرابت داشته باشند به ادبیات آن نیز گرایش می‌یابند. در گیلان گروه‌های بسیاری برای ادبیات گیلکی زحمت می‌کشند و دغدغه‌ی حفظ آن را دارند، اما ضروری است این تلاش در تمامی نهادها صورت بگیرد.

محمدی‌پور با ابراز تاسف از اینکه امروزه دانش‌آموزان، زبان گیلکی را متوجه  نمی‌شوند که به آن صحبت کنند، افزود: برای آموزش و جذب مخاطب،  وجود یک  فرهنگ لغت و رسم‌الخط واحد،  نیازی ضروری به نظر می‌رسد.

دکتر جهاندوست سبزعلی‌پور،  با طرح این سوال که هدف ما از این نشست عدم انهدام زبان گیلکی است و یا جذب مخاطب؟ افزود:  صدا و سیمای ما با زبان گیلکی به خوبی برخورد نکرده و نمی‌کند.

وی با بیان آن‌که  به دلیل تغییر نسل، مخاطبان شعر گیلکی را متوجه نمی‌شوند، گفت: این گسست بین مخاطب و ادبیات گیلکی روز به روز بیشتر می‌شود. دهخدا با فرهنگ لغت خود، مشکل زبان فارسی را حل کرد، حال باید از خود بپرسیم در گیلکی این مرجع کجاست؟  مرجع و فرهنگ گیلکی کاملی که شرق و غرب را در بربگیرد.

مراد قلی‌پور در رابطه با مخاطب پذیری،  به هساشعر و تجربیات آن اشاره نموده و گفت: ما پس از هساشعر تجربیاتی  داشتیم، جریان هساشعر خود را وارد  بدنه‌ی شعر آوانگارد کرد، اما سوال مهم این است که دلیل برگشت آن چه بود؟ آیا دلیل این برگشت بحران تولید شعر بود؟

وی با بیان آن‌که در دهه‌ی۷۰  اتفاقات بسیاری در رسانه‌ها، مطبوعات و اشعار رخ داد، گفت: از دو دریچه می‌توان به مخاطب نگریست: از دریچه شخصیت و شخص. از دریچه‌ی شخصیت می‌توان به  انواع رسانه‌ها اعم از تصویری، مجازی و مانند آن اشاره کرد اما یک بار هم از دریچه شخص باید به آن پرداخت. ما دچار بحران خوانش شده‌ایم  و این تنها مختص زبان گیلکی نیست، بلکه خاورمیانه با این بحران روبه رو است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که باید مخاطب را از کاربر جدا کرد

هوشنگ عباسی:

علاقه‌مندی به زبان موجب علاقه‌مندی به شعر گیلکی می‌شود. این روزها موقعیت زبان گیلکی در خطر است، چرا که جمعیت کثیری از مردم گیلان علاقه‌ای به صحبت کردن و آموزش آن به فرزندان‌شان ندارند و این وضعیت را، بغرنج می‌کند. زبان به ریشه و پایگاه نیاز دارد و متاسفانه این ریشه کم‌کم در حال ضعیف شدن است.

امین حسن‌پور نیز با طرح این سوال که مخاطبان ادبیات گیلکی دقیقا چه کسانی هستند،گفت: آیا منظور ما کسانی است که در دایره‌ی جغرافیایی گیلان زندگی می‌کنند؟ کسانی که اهل شعرخواندن هستند؟ یا کسانی که نگران زبان گیلکی‌اند و هر چه منتشر می‌شود، تهیه کرده و مطالعه می‌کنند؟

وی در ادامه گفت: از بین شاعران هم مخاطبان چند دسته‌اند: عده‌ای که به زبان گیلکی عشق می‌ورزند و عده‌ای که عاشق شعرند. وی با اشاره به این که فضای مجازی، فضایی مکتوب به حساب نمی‌آید به تجربه‌ی وبسایت‌ها و وبلاگ‌ها در تولید متن اشاره نمود که بعدها امکان درج نظر و صحبت در آن میسر شد که فضایی شفاهی را فراهم کرد.

مهرداد پیله‌ور نیز در رابطه با بحران مخاطب گفت: یکی از دلایل این موضوع، تغییر زبان و نوع تخیل شعر نسبت به دهه‌های گذشته است. شمس لنگرودی در کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو گفته است: از دهه‌ی ۵۰ مخاطب شعر با افول مواجه شد و این یک روند طبیعی است. در کنار این بحران اما شاهد شکوفایی موسیقی، سینما و حتی موقعیت‌های دیجیتال هستیم. تمامی این‌ها، می‌تواند هم آسیب برساند و هم می‌تواند بی‌اثر باشد. وی  با اشاره به این که در حوزه‌ی مخاطب،  فقط نباید به شعر نظر داشت افزود: مابقی هنرها هم به عنوان اهرم مخاطب پذیری مطرح هستند. هنرهایی چون: سینما، موسیقی و البته تئاتر گیلکی به دلیل دیالوگ‌هایش، ارتباط تنگاتنگی با مخاطبان برقرار می‌کند.

آریاپاد در ادامه به بحث مراد قلی‌پور پیرامون هساشعر اشاره کرده و پرسشِ دوم را مطرح نمود که چرا هساشعر حاشیه‌نشین شد؟ وی گفت: اولین دلیل حاشیه‌نشینی هساشعر، وجودِ تناقض در بندهای بیانیه‌‌اش بود، به طوری‌که به استنادِ ویژه‌نامه‌های هساشعر، موارد ضد و نقیض بسیاری دیده شد. این منتقد ادبی با بیان آن‌که  هساشعر، شعر را در کوتاه‌وارگی حبس کرده و امکان پرش را از شعر گرفته است؛ افزود: هساشعر  نتوانست جامعیت خود را  نشان دهد، از  این رو نامشخص و مبهم درجا زد، چون گرته‌برداریِ آشفته‌ای بود از ایماژیسم منسوخ که عزراپوند و یاران‎اش نتوانستند یکصد و چندسال پیش آن را سامان‌دهی نمایند و مجبور به کناره‌گیری شدند. مسلم بود که چنین رویّه‌ی منسوخی در شعر گیلان نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد.

فرامرز محمدی‌پور:

مردم وقتی با زبان گیلکی قرابت داشته باشند به ادبیات آن نیز گرایش می‌یابند. در گیلان گروه‌های بسیاری برای ادبیات گیلکی زحمت می‌کشند و دغدغه‌ی حفظ آن را دارند، اما ضروری است این تلاش در تمامی نهادها صورت بگیرد.

پیله ور با اشاره به این که هساشعر در برهه‌ای از تاریخ چون تکانه‌ای عمل کرد، گفت: هساشعر در آن دوره درخشش داشت اما امروزه منقضی شده است.

سبزعلی‌پور در ادامه‌ی این بحث گفت: اگر شعر با بسته‌بندی مناسب یعنی با زبان خوب ارائه شود، تا ابد ماندگار خواهد بود وی سپس با ذکر شاهدمثال‌هایی از شاعران پرآوازه‌ی ایرانی پیرامون این موضوع صحبت کرد.

امین حسن‌پور در ادامه به اشعار پیاده شده از فایل‌های صوتی شیون فومنی توسط افراد مختلف در فضاهای مجازی و سایت‌ها اشاره کرد و گفت:  این پیاده‌سازی و مکتوب شدن‌ها،  اگرچه با بدترین بسته‌بندی و نگارش نادرست همراه است، اما همواره  انتشار و دست به دست شدن آن بین مخاطبان موجب  علاقه و شور  آن‌ها  شده است. بنابراین به اعتقاد من نمی‌توان نگارش را به مقوله‌ی شعر ترجیح داد و به قولی با محوریت نگارش را بر سرنوشت شعر در مسیر مخاطب و یا ماندگاری‌اش در تاریخ  موثر دانست. حتی می‌توان به مخاطب در دایره فراتر از زمان خود هم نظر داشت چنان‌که ما اشعار شاعران دیگر کشورهای جهان را با ترجمه زبان زمانه‌ی خود می‌خوانیم، چرا که مهم اندیشه و محتوای آن است و نه شکل نگارش آن.

مسعود پورهادی:

متاسفانه به دلیل روش‌های فردی در نگارش شعر، خواندن آن با مشکل روبرو شده است که رها کردن مخاطب در میانه‌ی آن را موجب می‌شود. امروزه مشکل جدی ما، نبود شیوه‌ی نوشتاری واحد است.

سبزعلی‌پوردر ادامه با بیان آن‌که  ادبیات در یک سو و زبان در سویی دیگر و رسانه بین آن‌ها قرار دارد، گفت: رسانه بین زبان و ادبیات مشترک است، بی تردید یک رویه‌ی  ادبیات، زبان است، بنابراین تا زمانی که مشکل زبان حل نشود، نمی‌توان به رسانه  فکر کرد.

سپس آریاپاد با طرح این سوال که دانشگاه و صدا و سیما در برهه‌ی فعلی و اوضاع بحرانی و با این تنگناها، تا چه اندازه می‌توانند یاور ما در این مسیر باشند، بحث جدیدی را باز نمود.

قلی‌پور با بیان آن‌که بحران در حوزه‌ی ادبیات می‌تواند منجر به خلاقیت شود، گفت: با توجه به حیطه‌ فعالیت من در دانشگاه باید در این مورد به صورت عینی اشاره کنم. در انجمن ادبی نقد ایران درباره‌ی مقوله‌ی هساپس صحبت شده و قرار بر آن است تا از ترم آینده در دانشگاه به آن پرداخته شود.

این مدرس دانشگاه با طرح این سوال که چه تأثیراتی موجب شد که انجمن ادبی ایران روی حوزه‌ی هساپس حساس و علاقه‌مند شود، افزود: ما  با خوانش ادبیات گیلکی و به دنبال آن با معرفی گلوگاه‌ها، نمونه‌ها و کتاب‌های این حوزه، موفق به ارجاع این مقوله شدیم. در این جا باید به این نکته اشاره کرد که هساشعر فراجغرافیایی عمل نکرد، اما ما این مهم را در مورد هساپس به انجام رساندیم.

قلی‌پور در ادامه، هساپس را شعری دانست که تمامی زبان‌های اقوام را به خود جذب کرده و متعلق یه قوم واحدی نیست.

حسن‌پور در پاسخ به این سوال گفت: نه دانشگاه و نه صدا و سیما نمی‌توانند کمکی به ما کنند، ورود مباحث گیلکی به دانشگاه و صدا و سیما امر جدیدی نیست، این دو نهاد به دلیل  وجود بخش‌نامه و روابطی از این نوع بسیار متاثر از سانسور هستند و از این رو دست‌شان بسته است.

پیله‌ور نیز گفت: موانع زیادی وجود دارد اما از سایه‌ی چنین نشست‌هایی است که می‌توانیم خواسته‌هایمان را عنوان کرده و با بحث و گفتگو از موانع عبور کنیم.

مراد قلی پور:

ما پس از هساشعر تجربیاتی داشتیم، جریان هساشعر خود را وارد بدنه‌ی شعر آوانگارد کرد، اما سوال مهم این است که دلیل برگشت آن چه بود؟ آیا دلیل این برگشت بحران تولید شعر بود؟

عباسی با اشاره به این‌که،  به صدا و سیما هیچ امیدی نیست گفت: با اعتراض‌هایی که اخیرا به دلیل توهین به زبان و هویت گیلکی در تولیدات صدا و سیما دیده شده است، نمی‌توان روی آن حسابی باز نمود. صدا و سیما به عنوان یک نهاد، حلقه‌ی ارتباط جامعه و تولیدکنندگان فرهنگ و هنر، می‌تواند موثر عمل کند اما چنین نیست. اما دانشگاه‌ها چون در سطح وسیع با جوانان و دانشجویان ارتباط دارند، می‌توانند بسیار تاثیرگذار باشند، البته اگر این اراده و ذهنیت برای حفظ هویت و فرهنگ بومی وجود داشته باشد.

سبزعلی‌پور با بیان آن‌که دانشگاه منبعی است که می‌تواند مهر بر یافته‌ها بزند، گفت: این اطمینان قلبی به دانشگاه در این زمینه وجود دارد.

وی پیرامون خط گیلکی نیز تاکید کرد: با توجه به این که گیلکی چون فارسی سنت ادبی کهنی نیست، می‌توان سریع آن را سر و سامان داد و رسم الخط واحدی برای آن تدوین نمود.

این استاد دانشگاه در ادامه به تولیدات صدا و سیما اشاره کرده و تاکید کرد:  اگر صدا و سیما در حوزه‌ی گیلکی کاری انجام ندهد، بزرگترین خدمت را کرده است، چرا که همیشه به جای پیشبرد کارها، موجب تخریب اوضاع می‌شود.

سبزعلی‌پور با اشاره به این که هر کدام از ما صدا و سیما محسوب می‌شویم گفت: خواسته‌ی ما از صدا و سیما این است که یا برنامه‌ای در حوزه‌ی زبان و هویت گیلکی پخش نکند و یا با شیوه‌ای صحیح به آن بپردازد.

امین حسن‌پور:

نه دانشگاه و نه صدا و سیما نمی‌توانند کمکی به ما کنند، ورود مباحث گیلکی به دانشگاه و صدا و سیما امر جدیدی نیست، این دو نهاد به دلیل وجود بخش‌نامه و روابطی از این نوع بسیار متاثر از سانسور هستند و از این رو دست‌شان بسته است.

پورهادی با بیان آن‌که دانشگاه و صدا و سیما، اراده‌ی معطوف به خودند، گفت: ما قرار نیست ادبیاتی خلق کنیم که اراده‌ی معطوف به آن‌ها، مبلّغ آن باشد و یا کار آکادمیک روی آن انجام دهد. رویّه‌ی حاکم بر این دو دستگاه مانع از آن می‌شود که در این حوزه  بتوان نگاهی دمکراتیک داشت.

این پژوهشگر در ادامه با بیان آن‌‌که باید ادبیات گیلکی را از مسائل گیلان‌شناسی جدا کرد، افزود: شعر و داستان گیلکی دستخوش تحولات جدی در حوزه‌ی ریخت‌وارگی، دیدگاه، طرح مضمون و سوژه  نشده، اما در مسیر آن قرار گرفته است. نگاه خواننده‌ی گیلکی از عادت خواندن شعر بیرون نیامده است، به نوعی با مخاطبی سرکار داریم که به  صورت عادتی شعر می‌خواند. وی در ادامه از فقر فرهنگی به عنوان معضلی دیگر نام برد و گفت: نبود مطالعات جدی از مشکلات خوانش‌گران است. بنابراین اگر می‌خواهیم به بحث خوانش‌گران بپردازیم، باید از دریچه‌های جدیدی نیز به آن بنگریم.

فرامرز محمدی‌پور نیز با بیان آن‌که از صدا و سیما هیچ حاجتی نیست، افزود: دانشگاه به دلیل جایگاه علمی مهر تاییدی است بر یافته‌ها و فعالیت‌های موثر. ما باید به عنوان مدافعان زبان و ادبیات گیلکی  به صدا و سیما انتقادی جدی کنیم  و با اتفاق نظر یکدیگر بیانیه‌ای در جهت عدم تخریب زبان و هویت گیلکی تنظیم نماییم.

آریاپاد در ادامه با اشاره به آن که از نظر او نیز دانشگاه نقش مهمی در این روند خواهد داشت، بحث جامعیت و نوشتار گیلکی را محور سخنان خود قرار داده و نظر اعضای میزگرد را  در این رابطه جویا شد.

سبزعلی‌پور در این رابطه گفت: برای بهبود خط گیلکی می‌توان از طریق فراخوانی از طرف مرکز گیلان‌شناسی، درخواست همکاری داد تا همه پژوهشگران و اساتید باتجربه‌ی این حوزه، رسم‌الخط پیشنهادی خود را به این مرکز  ارائه دهند. پس از جمع آوری آن‌ها در یک بازه‌ی زمانی اعلام شده، می‌توان با انتخاب تیمی از افراد صاحب نظر در این حوزه  به بررسی وجه اشتراک و افتراق آن‌ها پرداخت و  به نتیجه‌ای رسید. وی با بیان این‌که اگر بتوان خط گیلکی را به شکلی واحد با کمترین افتراق تدوین نمود، حرکتی موثر انجام شده است، تاکید کرد» از نظر من این راه ما را  سریع‌تر به هدف می‌رساند.

آریاپاد در ادامه به شعرهساپس اشاره نموده و گفت: سال‌ها قبل پدیده‌ای به نام هساشعر موجودیت یافت و به قوام آمد، اما امروز به بایگانی رسید. در سال‌های اخیر شاهد ظهور پدیده‌ی دیگری از شعر گیلکی به نام (هساپس) بوده‌ایم که با کسب موقعیت، دارای شناسه‌ای شد. ارزیابی موجودیت هستی‌شناسانه شما از هساپس چیست؟

دکتر علی تسلیمی:

گرایش پایین جامعه‌ی ایرانی به کتابخوانی از معضلات عصر حاضر است و البته وجود فضاهای مجازی و موبایل نیز آن را تشدید کرده و مخاطبان را از دنیای کاغذی دور ساخته است.

حسن‌‌پور با اشاره با این که در شعر گیلکی، فارغ ازجهان‌بینی، تحول رخ داده است، گفت: نوعی ناموزونی بین تلاش نظری شعر با وضعیت واقعی شاعر و مخاطب اتفاق افتاده است. این ناموزونی، وضعیت‌ شعر را گلخانه‌ای تر از پیش کرده است. امروزه مشکل ارتباط با مخاطب و جایگاه شعربه شکل پررنگی مطرح است.

پورهادی در رابطه با سوال مطرح شده گفت: (هساپس) شعر را دوره‌بندی کرده است، یعنی آن‌چه قبل از آن اتفاق افتاده و آن چه در آن وجود دارد. هساپس نمی‌تواند از منظر این مقوله، شعر نام بگیرد. در واقع شعرهای مختلفی در آن وجود دارد. نظر من این است که این نام برای من فقط یادآور یک دوره‌بندی است. منظور هساپس چه نوع شعری است را،  نمی‌توان تشخیص داد، چرا که تبارشناسی واحدی ندارد.

مهرداد پیله ور:

یکی از دلایل این موضوع، تغییر زبان و نوع تخیل شعر نسبت به دهه‌های گذشته است. شمس لنگرودی در کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو گفته است: از دهه‌ی ۵۰ مخاطب شعر با افول مواجه شد و این یک روند طبیعی است.

آریاپاد  در ادامه با اشاره به این که از ابتدا بنیانگذار هساپس، مراد قلی‌پور بوده است این سوال را طرح نمود که این پدیده چه وضعیتی دارد؟ شناور است یا رو به تعالی؟

مراد قلی‌پور خطاب به پورهادی گفت: تعدادی از اشعار شما در پرونده‌ی اشعار هساپسی انتخاب شده است. هساپس جریان قوم واحدی نیست و یکی از نگاه‌ها و رویکردهای آن، عبور است. آیا شما نیز  این تحول را در اشعار جدیدتان دیده‌اید؟ آیا شما به  قلمرویی که هساپس ایجاد کرد، ورود کرده‌اید؟

پورهادی با بیان آن که چنین وضعیتی و همچنین گسست در زبان را در اشعارش ندیده است و نمی‌تواند خود را  شاعر هساپس معرفی کند، افزود: بسیاری از افراد در تاریخ ادبیات، ممکن است دارای فعالیت‌ها و نو‌آوری‌هایی در حوزه‌ی شعر بوده باشند، اما جریان ساز نشدند. مسئله‌ی مهم، جریان‌سازی است و هساپس جریانی ایجاد نکرده است و در ارتباط با تیتربندی که شما انجام داده‌اید، به لحاظ تبارشناسی در یک تبار نیستند.

دکتر جهاندوست سبزعلی‌پور:

برای بهبود خط گیلکی می‌توان از طریق فراخوانی از طرف مرکز گیلان‌شناسی، درخواست همکاری داد تا همه پژوهشگران و اساتید باتجربه‌ی این حوزه، رسم‌الخط پیشنهادی خود را به این مرکز ارائه دهند. پس از جمع آوری آن‌ها در یک بازه‌ی زمانی اعلام شده، می‌توان با انتخاب تیمی از افراد صاحب نظر در این حوزه به بررسی وجه اشتراک و افتراق آن‌ها پرداخت و به نتیجه‌ای رسید.

پیله‌‌ور در ادامه با اشاره به این که در هساپس می‌توان مجموعه‌ای از عناصر را مشاهده کرد، این سوال را مطرح نمود که مراد قلی‌پور در هساپس به دنبال چیست؟ انباشت یا کیفیت؟

آریاپاد نیز با بیان آن‌که هساپس موجودیتی دو وجهی دارد، گفت: وجهی از هساپس را می‌توان تجمیع شعرِ مدرنِ تمام اقوامِ ایرانی در یک تحوّل و تفاوت‌انگاریِ تازه معرفی نمود و وجهِ دوم، نوعی شعر تازه‌ی قومی (گیلکی) است که مراد قلی‌پور، با روشی ویژه، می‌سراید و هنوز بیانیه‌ی مستقلی ندارد، چون شاعرش بر این باور است که بیانیه پس از طیِ دوره‌ی آزمون، صادر خواهد شد.

وی در انتها گفت: باید به این نکته اشاره کرد که هساپس شعر را در کوتاه‌وارگی حبس نکرد، بلکه به آن قدرت حرکت داد.

در پایان، دبیر این نشست، محسن آریاپاد ضمن تشکر از همراهی اعضا، ابراز امیدواری نمود که این ‌میزگردهای تخصصی، حداقل فصلی یک بار با حضور پژوهشگران این حوزه برگزار شود.

 

خبرنگار: الهام کیانپور

  • منبع خبر : اختصاصی