طنز: بنده‌ی خدا ماهپاره هم ندارد
طنز: بنده‌ی خدا ماهپاره هم ندارد
این عزیز دل برادر که انگار غیر از راه دفتر و منزل جایی نمی‎رود، انگار حتی فرصت ندارد روزنامه بخواند، سایت‌ها را چک کند، تلویزیون ببیند و حتی «همساده»ی «محمد مایلی‌کهن» هم نیست که با «حاج ممد» دوتایی بروند خانه‎ی آن همساده‎شان که دیش «ماهپاره» دارد و سه تایی خبرهای ایران را از «شبکه‌های بی‌تربیت» آن ور آبی چک کنند و ببینند ورزشکاران ایرانی یکی یکی دارند جذب «پرچم» کشورهای دیگر می‌شوند.

آقا بزرگ‌مان خدا بیامرز گاهی از سر «بی‌سواتی» حرف‎هایی می‌زد و ما که نوه‌شان باشیم خجالت می‌کشیم به زبان بیاوریم؛ اما چه کنیم که حقایق را باید گفت، هر چند گفته‌اند:

همه‌چیز را همگان دانند

اما باز هم در ادامه گفته‌اند:

همگان هنوز از مادر زاده نشده‌اند.

داشتم می‌گفتم؛ آقابزرگ در یکی از همین ضرب‌المثل‌هایش می‌گفت:

یارو یه چیز می‌گه، آدم فلان‌جاش اسفناج سبز می‌شه.

که البته معنای دیگرش می‌شود:

طرف حرفی می‌زند که مرغ پخته توی قابلمه خنده‌اش می‎گیرد.

داشتم خبرهای یومیه را مرور می‌کردم که دیدم  رییس کمیته‌ی ملی المپیک گفته‌اند:

«ورزش قهرمانی ایران در حال زایش و ظهور است.»

این عزیز دل برادر که انگار غیر از راه دفتر و منزل جایی نمی‎رود، انگار حتی فرصت ندارد روزنامه بخواند، سایت‌ها را چک کند، تلویزیون ببیند و حتی «همساده»ی «محمد مایلی‌کهن» هم نیست که با «حاج ممد» دوتایی بروند خانه‎ی آن همساده‎شان که دیش «ماهپاره» دارد و سه تایی خبرهای ایران را از «شبکه‌های بی‌تربیت» آن ور آبی چک کنند و ببینند ورزشکاران ایرانی یکی یکی دارند جذب «پرچم» کشورهای دیگر می‌شوند.

البته شاید رییس راست می‌گوید؛ مثلا می‌خواسته بگوید ورزش ایران به زایش رسیده است؛ اما چون خودمان نمی‌توانیم این «نوزاد را بزرگ کنیم، می‌فرستیم توی دیگر کشورها در پانسیون بزرگ شوند.»

که این بخش دوم را یا یادش رفته، یا گفته و خبرنگارهای «بی‌سوات» یادشان رفته همه‌ی حرف‌ها را منعکس کنند. خبرنگارند دیگر، مثل همان مرغ عزا و عروسی! کی به کی است؟!

حالا بگذریم که باشگاه‌های فوتبال ما یکی یکی دارند زیر بار حقوق و مزایای مربیان خارجی‌‌شان می‌زایند و  حتی مربی تیم ملی فوتبال دارد با زور قانون ما را می‎زایاند تا مبلغ قراردادش را بگیرد.

حرف دیگر رییس در این خبر، ظهور بود. راست‌اش ما چندان از این کلمه سر در نیاوریم؛ اما اگر این ظهور را کنار آن «طلوع» که مدیر روابط عمومی وزارت ورزش باب کرد بگذاریم، آن‌وقت ماجرا پلیسی می‌شود.

ما که نوه‌ی آقا بزرگ باشیم، یادمان هست وقتی کارلوس کی‌رش از ایران رفت، «مازی‌خان» در شبکه‎های اجتماعی هشتگ زده بود که «طلوع می‌کنیم» اما امروز طلوع که نکردیم هیچ، مثل «گاو مش‌حسن» زیر بار قرارداد مارک ویلموتس «غروب» کرده‌ایم که معنایش می‌شود همان زاییدن زیر بار «دیون»، دیدید حالا آن ظهور رییس کمیته‌ی المپیک با این طلوع مازی خان ارتباط دارد؟!

خلاصه که خوب می‌شد اگر رییس کمیته‌ی ملی المپیک بگوید؛ حالا این نوزادان در «پانسیون‌های آن ور آب» بزرگ شدند، فایده‌اش برای ورزش ایران چیست؟ آیا وقتی تلاش‌شان به ثمر نشست، می‌آیند توی ولایت خودمان کار کنند، یا دوغ‌اش را آن‌جا می‌خورند و می‌آیند آروغ‌اش را –مثل بعضی از پروفسورها- این‌جا برای ما می‌زنند؟!
ارادت‌مند: نوه‌ی آقابزرگ